سعید اثباتی، اردیبهشت ۹۷
پدربزرگ مادرم شخصی به نام غلامرضا مجاوری از محله روبار بود.
وی با خانمی از خانواده شیخعباسی به نام همایون ازدواج میکند. من خودم خانم همایون را بهیاد دارم و او را بیبی صدا میکردیم. ایشان در برگجون معروف به عمه همایون بودند. عمه همایون بعد از ازدواج با غلامرضا فامیلی او یعنی مجاوری را برگزید.
اینطور که من شنیدم فامیل شیخعباسی یک رابطههایی هم با قاجار داشته و گویا یکی از دختران زیباروی این فامیل در حرمسرای ناصرالدین شاه بود. شنیدهام بخشی از این فامیل بعدها فامیلی خود را به طوسی تغییر دادند.
بعد از ازدواج عمه همایون و غلامرضا مجاوری (احتمالا سال ۱۲۷۴) آنها صاحب ۵ فرزند به ترتیب زیر شدند:
خاتون، حسین، حسن، عذرا، و خیراله که در دوران طفولیت فوت کرد. استاد حسین مجاوری پدر مادرم بود و خیابان مجاوری (خیابانی در غرب خیابان سلیمانیه و شرق برق فیروز که خیابان مسجد یاسین را به خیابان بروجردی متصل میکرد) منتسب به وی بود. چرا که تعداد زیادی از بناهای این خیابان توسط استادحسن و استاد حسین مجاوری ساخته شده بود. حمام جواهری در این محل نیز متعلق به این دو تن بود. پدرم اولین خانهی ما را در خیابان مجاوری و در کوچه شهرابی به سال ۱۳۳۲ و به دست پدر بزرگم (استاد حسین) ساخت. آن خانه را بعدها عمویم احمد از پدرم خرید و سپس آن را به پسرخالههای مادرم فروخت و آنها آن را بازسازی کردند و هنوز آنجا زندگی میکنند. یعنی من هنوز میتوانم به خانهای که در آن بهدنیا آمدم بروم.
باری، فرزند اول غلامرضا مجاوری – یعنی خاتون- با شخصی به نام رمضان (تولد ۱۲۸۲ – وفات ۱۳۱۴) فرزند حیدر ازدواج میکند.
پدر رمضان یعنی حیدر از طایفه مجاوری و با نام فامیل مجاورزاده بلگجانی بود. زمانی که رمضان برای گرفتن شناسنامه به اداره ثبت احوال مراجعه کرده بود وی به خاطر موهای پرپشت و بلندی که داشت فامیل زلفی بلگجانی را برای او درج کرد، هرچند رمضان تاکید کرده بود سایر افراد خانوادهاش مجاورزاده بلگجانی هستند لمل مامور ثبت نپذیرفت و در نتیجه فامیل حیدر زلفی بلگجانی میشود.
در هرصورت بعد از ازدواج خاتون مجاوری و رمضان زلفی بلگجانی، احتمالا بهدلیل گم شدن شناسنامه خاتون، در زمان صدور المثنی فامیل خاتون هم به زلفی بلگجانی تغییر پیدا کرده است.
نتیجه این ازدواج سه فرزند پسر و دو دختر به نامهای ذبیحاله، حبیباله، روحاله، شمسی و مهین بود. اکنون هیچیک از فرزندان پسر زنده نیستند.
فرزندان رمضان زلفیبلگجانی
ذبیحاله نخستین فرزند رمضان با خانمی به نام زهرا حیدری که برگجونی نیستند ازدواج کرد. ثمره ازدواجشان تنها یک دختر به نام فاطمه است. مرحوم ذبیحاله از کفتر بازان معروف تهران قدیم بودند و همه او را به نام ذبی کفتر باز میشناختند. تعداد کفترهایش گاهی از هزار تا بیشتر میشد و زمانی یک خانه را در جنوب تهران برای نگهداری کفترهایش اجاره کرده بود. او بارها در مسابقات کفترپرانی در تهران اول شده بود. ایشان در ضمن معمار خیلی ماهری بودند که کار را زیر دست داییشان مرحوم استاد حسین مجاوری یاد گرفته بودند.
حبیباله با کوکب شیخعباس لواسانی دختر خالهاش (دختر خاله عذرا و قربان شیخ عباسی لواسانی اهل روبار) ازدواج کرد. حبیباله شغلش نجاری بود. هم محل سکونت و هم مغازهی نجاری وی در محلهی باغچهبیدی تهران بود. آنان دارای یک دختر و یک پسر شدند که نامش ابراهیم بود. ابراهیم پسری شدند که نامش ابراهیم بود. ابراهیم متاسفانه بعد از ازدواج در دهه هفتاد به بیماری سرطان مبتلا شد و از دنیا رفت. این ضایعه فشار سنگینی بر روی حبیباله آورد و او هم چند سال بعد درگذشت. خانم ایشان البته در قید حیات هستند.
روحاله با زری مجاوری دختر داییاش (دختر استاد حسین که خاله من هست) ازدواج کرد. دو دختر به نامهای حمیرا و نسرین حاصل این ازدواج بود. روحاله در جوانی قبل از ازدواج در برگجون از بالای درختی پایین پرید و دقیقا روی چاقویی افتاد که روی زمین بود و پایش را برید. چون خون زخم پای او بند نمیآمد بر اساس طب سنتی روی زخم را با مقداری علف (گیاه طبی) بستند و احتمالا به دلیل آلودگی آن پایش و سپس شکمش دچار کیست شد. وی در نهایت در سال ۱۳۴۹ از دنیا رفت.
شمسی نخستین دختر رمضان زلفیبلگجانی با حسن طوسی ازدواج کرد و صاحب فرزندانی به نامهای محمد، احمد و وجیهه شدند. حسن طوسی در وقایع پانزده خرداد ۴۲ در آبسردار میدان ژاله هدف گلوله ماموران قرار گرفت و کشته شد. کوچهای بنام وی در بروجردی وجود دارد.
مهین نیز با ذبیحاله آذریکام که از مهاجران بادکوبه بود ازدواج کرد و صاحب فرزندانی به نامهای سیما، سعید، سرور و امیر شدند. خانواده آذریکام که نواده عمهی مادرم هستند با خانواده ما (مرحوم محمود اثباتی) خیلی نزدیک بودند و با کمک پدرم سال ۱۳۵۵ تکه زمینی در سرده بین منزل مش صفرعلی و مشدحسن اثباتی معروف به مشدحسن مفتولی خریدند. این زمین سمت چپ کوچه و زیر خانه مرحوم جان محمد بود و خانه صفرعلی و آشیخ حسین سمت راست کوچه بود. سالها بعد به علت نیاز مالی از یک طرف و اذیت و آزار خانواده آذریکام توسط یکی از همسایگان، آنها مجبور به فروش خانه شدند. این خانه را مرحوم حاجی اثباتی خرید.
توضیح تکمیلی توسط مدیران سایت برگجون:
پس از درخواست از همولایتیها برای شناسایی خانوادههای برگجهانی که در نام فامیل آنها اشارهای به نام روستا شده است، تاکنون چهار خانواده شناسایی شدهاند:
-
خانواده بلگیجانی (و بلگخانی):
نام فامیل بلگیجانی متعلق به رجبعلی فرزند شعبان از طایفه لبافی است که شرح آن در شجرهنامه طایفه لبافی بیان شده است. شایان ذکر است همسر رجبعلی بلگیجانی از طایفه مجاوری بود. در صدور شناسنامههای جدیدتر، نام فامیل اغلب فرزندان رجبعلی بلگخانی ثبت شده است. کل شعبان و برادران وی اگرچه لبافی بودند ولی به دلیل رابطه تنگاتنگ با خانوادههای اثباتی و پلویی گاهی بعضی افراد ایشان را از طایفه اثباتی یا پلویی تصور کردهاند.
-
خانواده احمدبرگجانی:
نام فامیل احمدبرگجانی متعلق به میرزابابا فرزند احمدسلطان از طایفه مجاوری است که شرح آن در مقاله استاد علی احمدبرگجانی معمار حسینیه ارشاد بیان شده است.
-
خانواده زلفیبلگجانی:
نام فامیل زلفیبلگجانی متعلق به حیدر است که به همت آقای سعید اثباتی به شرح فوق معرفی شد. این خانواده رابطه تنگاتنگی با خانواده غلامرضا مجاوری دارند. اگرچه مشخص نشده است که حیدر از چه طایفهای بودهاست اما نویسنده این مقاله معتقد است افرادی از خانواده زلفیبلگجانی آمدورفت زیادی با برخی از خانوادههای پلویی داشتند. با شرحی که در بند ۱ بیان شد، میتوان احتمال داد خانواده زلفیبلگجانی با خانواده بلگیجانی فامیل باشند. اما هیچ سندی در این ارتباط وجود ندارد.
-
خانواده شیرعلی بلکهجانی:
نام فامیل شیرعلی بلکهجانی متعلق به خداداد است. هنوز نمیدانیم خداداد فرزند چه کسی بوده است ولی وی جزو طایفه جاننثاری بود. خداداد دارای چهار فرزند به نامهای غلامعلی، شعبان، کریم و طوبی بود. امیدوارم در آینده با تکمیلتر شدن اطلاعات موجود، مقالهای مستقل درباره این خانواده ارایه کنیم.
ممنون آقای اثباتی از مطالب جالب و عکسهای منحصر به فرد و کم نظیری که از برگجونی ها درج کرده اید و به ویژه اینکه یک خانواده برگجونی را که ما کمتر از آنها شناختی داشتیم معرفی کردید.
طایفه مجاوری به نظرم از طوایف گم نام و شاید با رابطه فامیلی مبهم و ناشناخته ای مواجه هست یا دست کم برای من اینطور بوده. امیدوارم دیگران هم به شیوه شما نسبت به معرفی خانواده هایی از برگجونی ها که آشنا هستند اقدام کنند. بدیهی است یکی از مزیتهای جامعه مجازی و اینترنت همین ارتباط گرفتن ها و معرفی های سریع و چندجانبه است. نباید انتظار داشت یکی-دو نویسنده تمام سوابق روستا و به ویژه خانواده ها را مستند و مکتوب کنند. سپاسگزارم