علیاکبر لبافی، مهر ۱۳۹۴
پیرو آنچه در بخش اول فرهنگ مصور بیان شد، در راستای مصور کردن فرهنگ بزرگ لغات برگجونی، تصاویر تهیه شده از انواع گیاهانی که به عنوان سبزی مورد استفاده خوراکی روستاییان (به صورت مستقیم یا استفاده در پخت و پز غذاها) است همراه تعدادی دیگر از گیاهان و گلهای بومی روستا ارایه میشود. امید است با تداوم این راه به مرور زمان فرهنگی غنیتر، جذابتر و سادهفهمتر در اختیار علاقمندان فرهنگ و گویش برگجونی قرار گیرد.
از این مقاله میتوان برای شناخت پوشش گیاهی روستا نیز بهره برد. کاری که در زمان خود باید با نگاه کاملتری انجام پذیرد.
در زیر به تعریف و توضیح بخش مهمی از گیاهان و سبزیها و گلهای برگجونی همراه با تصویر آنها میپردازیم. بدیهی است این فهرست نیازمند تکمیل شدن است که امیدواریم به مرور زمان محقق گردد. همچنین در مواردی که برای واژهای عکسی ارایه نشده، به دلیل تکراری بودن آن واژه با واژههای توضیح داده شده در بخش (۱) فرهنگ مصور – میانرود میباشد. علاقمندان برای مشاهده تصاویر آن گیاهان میتوانند به مقاله یادشده در همین بخش از سایت مراجعه کنند.
آلبالو کوهگ (albalu kuhag): درختچهای خودرو در کوهها که میوهای شبیه آلبالو ولی ریزتر دارد.
ازمه (ozmah): نوعی سبزی و گیاه خوراکی که در اوایل فصل بهار و در باغها و مزارع میروید.
اسبرست (esberest): اسپرس، یکی از علوفههای معروف مانند یونجه و شبدر برای دامها که از برگ آن به عنوان سبزی خوراکی استفاده میشود. ساقه این گیاه نیز توسط افراد و به ویژه کودکان خورده میشد.
اسبرستخرگ (esberest kharag): گیاهی که برگها و تکگلهایش مشابه برگها و گل اسپرس است، اما این گیاه برخلاف اسپرس روی زمین تکیه میکند و مانند اسپرس ایستاده و کشیده نیست و مجموعه گلهای آن نیز برخلاف اسپرس که مخروطی و کشیده است، به صورت کروی است.
الاله (alalah): آلاله، لاله، این گلها در اوایل بهار در کوهها روییده و به رنگهای سرخ و زرد و صورتی است.
الالهخرگ(alalah kharag): شقایق، این گلها در اوایل بهار و در مزارع و باغها و به ندرت در کوهها میرویدو به رنگ سرخ و صورتی است.
انگرم (angorm): نوعی گیاه خودرو مشابه با شبدر و یونجه با ساقههای ضخیمتر، به این گیاه یُنجه خرگ نیز گفته میشود.
اوویشن، آیشن(owvishan,aieshan): یکی از شناخته شدهترین گیاهان دارویی از تیره نعنا است. آویشن درختچهای کوتاه و پرشاخه است که برگهای نازک و متقابل دارد. دارای گلهایی سفید چتری و منفرد است. آویشن در طب سنتی ایران و اروپا، کاربرد دارویی دارد. این گیاه علفی و معطر، دارای خواص دارویی بسیاری است و از آن در صنایع غذایی (پیتزا، پاستا، ماهی، پنیر، لیکور، ذرت مکزیکی و…)، دارویی، بهداشتی و آرایشی استفاده متنوعی میشود. قسمتهای دارویی این گیاه، سرشاخههای آن و برگ خشک شده آن است. در قرون وسطی در فرانسه، ایتالیا و اسپانیا از آویشن برای درمان سرفه، سوء هاضمه و از بین بردن انگلهای روده استفاده وسیعی میکردند. آویشن خاصیت آنتی باکتریال و ضد قارچ دارد. در بعضی کشورها مثل آمریکا دم کرده آویشن برای آرام کردن ریه و سرفه در مواقع سرماخوردگی، هنوز هم محبوبیت فراوانی دارد. این گیاه در بسیاری از کوههای روستا به ویژه دامنه شمالی کهو و کوتوفیق فراوان میروید.
بارهنگ(barhang): گیاهی خودرو و دارویی با نام علمی Plantago major که از برگها و دانههای آن برای درمان دردهای سینه، ریه، کلیه، دنداندرد، رفع یبوست و… استفاده میشود.
بلگ بابدم(balge babedam): تحریف شدهی برگ باباآدم، بوتهیی وحشی و خودرو با برگهای بسیار پهن و بزرگ که گلهایی قلابدار و مدوّر بهنام ماستُنَگ دارد بهگونهیی که هنگام عبور قلابهای ریز آن به بدن حیوانات یا لباس آدمها فرورفته و میچسبد. به احتمال بسیار زیاد وجه تسمیهی این گیاه بهخاطر برگهای بسیار بزرگ و پهنی است که میتوانسته ستر و پوشش بسیار مناسبی برای حضرت آدم بوده باشد. دو نوع بلگ بابدم در برگجون میروید. اختلاف اصلی آنها از نظر ظاهری در شکل میوه آن است که به ماستُنگ معروف است. نیز ن.ک. به ماستُنَگ.
بووگ، بویگ(buvag, buyag): بوتهای کوهی با برگهای ریز و خوشبو و گلهای زرد که جهت خوراک احشام از کوهها کنده میشد.
پسوزگ (pezuzag): از سبزیهای وحشی و کوهی قابل خوردن مشابه وکوچکتر از والک که در فصل بهار میروید. برگ و گلهای غنچه این گیاه که هنوز سبز هستند داخل پلو یا آش خورده میشوند. فسوزگ نیز گفته میشود. این گیاه در قله مرغ به وفور میروید.
پشتاردگ (poshtardag): گیاهی با برگهای پهن که روی آن سبز و زیر آن سفید رنگ و مانند برگی است که روی آن آرد ریخته شده است. این گیاه در حاشیه رودخانهها و نهرها زیاد میروید.
پندیرگ (pandirag) —» گُل پندیرگ
پیجگ (pijag): گیاهی که به دور گیاهان دیگر یا درختان میپیچد.
پیچگ (pichag) —» پیجَگ
ترتیزگ اووی (tartizag owvi): نوعی سبزی تند مانند ترتیزگ(شاهی) که در کنار رودها و جویبارها میروید.
ترشگ(torshag): گیاهی خودرو وترش مزه که هم در زمینهای شنی و مرطوب حاشیه رودها و نهرها و هم در کوهها میروید. از آن برای پختن آشی به نام “آش ترشک” نیز استفاده میشود.
تلخگ(tar tizag owi): گیاهی با برگهای پهن و کشیده که بسیار شبیه سِنِه است. این گیاه تلخ است و گلهای آن با گلهای سنه تفاوت دارد.
جارو (jaru): گیاهی خودرو در کوهها که به دلیل بلند و سبک بودن آن جمعآوری و دسته بندی شده و به عنوان جارو از آن استفاده میشد.
جارو باغی (jaru baghi): گیاهی خودرو یا نوعی هرزهعلف که در باغها و مزارع روییده و مانند گیاه جارو ساقه بلند و سبک بوده و به عنوان جارو از آن استفاده میشد. ساقه این گیاه ضخیمتر از جارو کوهی بوده و بنابراین واجد کیفیت کمتری است.
جارو جزّگ، جارو جزدگ (jaru jezzag، jaru jezdag): نوعی جارو که از بوتهای به همین نام تهیه میشود و ساقههایی قطورتر و سختتر از جاروهای معمولی است.
جو موشگ (jow mushag): نوعی علف هرز که با نخستین بارش بهاری در مزارع و کوهها روییده و مشابه گیاه جو میباشد. تخم یا بذر این گیاه نیز تقریبا مشابه خوشه جو است. این دانهها درون لباسهای پرزدار نفوذ کرده و به سختی از درون لباس جدا می شوند.
چاییکوهی (chaeikuhi): گیاهی دارویی که در کوهها روییده و گلهای آن را مانند چای دم کرده و میخورند.
چسگ (chosag) —» گُل چُسَگ
چشم غاله (cheshma ghalah) —» گل چشمَ غاله
ختمی (khatmi) —» گل خَطمی
خرگوشگ (khargushag): گیاهی کوهی با برگهایی شبیه گوش خرگوش که از ساقه گل این گیاه در سالهایی نهچندان دور، بهعنوان سوخت استفاده میشد. بوته خرگوشگ دو نوع است. نوعی که بیشتر در کوهها میروید با برگهای کشیدهتر و به رنگ سبز روشن و کرکدار و مجموعه گلهای زرد که به صورت مخروط روی ساقه گلها قرار گرفتهاند. نوع دیگر با برگهای بیضی شکل و رنگ سبز تیره و بدون کرک و گلهای سفید و بنفش هلالی شکل است.
خلرج (khalarj): گیاه و ساقهی تازهی گیاه کولوپر (گلپر). خلرجی به موضعی در میینرو گفته میشود که در آن خلرج فراوان میروید.
زرق برقگ (zeregh bereghag): نوعی گیاه و سبزی خوراکی با برگهای سبز زرق و برقدار و دانههای ریز و گرد و سیاه برّاق که هرگاه داخل آتش ریخته شود هنگام سوختن مانند جرقه صدا میدهند. زلِق بلِقَگ نیز بیان میشود.
زمبق (zambagh): گلی بسیار زیبا با برگهایی مشابه گل شمشیرگ(گلایل وحشی) و کمیاب در روستا که در دشت میینرو میروید.
ساعتگ (saatag): گیاهی از خانواده گندمیان که شاخک انتهای دانه آن برخلاف جو و گندم شکسته وخمیده است. چنانچه دانه در مکانی مرطوب قرارگیرد شاخک مانند عقربه ساعت میچرخد. از عجایب خلقت این است که اگر شاخک به مانعی گیر کند نوک آنکه حاوی بذر گیاه است در زمین فرو میرود.
سرینجه (saryonjah): سریونجه، برگ وساقههای جوان وتازه یونجه که برای استفاده در غذا گرفته میشود.
سمبل (sombol): سُمبُل، گل خوشهای به رنگهای سفید و آبی و بنفش که در بهار و در حاشیه رودها و جویها میروید. به این گیاه سمبله اووی نیز گفته میشود.
سمبله (sombolah): گل سفید رنگی که شهریور ماه میروید و پیاز آن با گیاه گووَگ مشترک است. گل حسرت. نیز ن. ک. به گووَگ.
سنه (seneh): گیاهی با برگهای بزرگ و کشیده و ساقه بلند میانی که چارپایان آن را نمیخورند و در دامنه کوهها و مکانهایی میرویند که نشان از وجود چشمه و آب یا رطوبت است. این گیاه بسیار شبیه گیاهی به نام تلخک است که در کوهها و حاشیه راهها و مناطق دور از رطوبت نیز میروید.
سومه (sumah): گیاه مقدس و اساطیری آریاییان، گیاه هوم و هومَه، درختچهای با برگهای سوزنی که روستاییان معتقد بودند نباید شاخههای آن را شکست و به مصرف رساند. به مقاله درجستجوی هوم سپندترین گیاه نزد ایرانیان باستان مراجعه شود.
سووه (suvah): نوعی سبزی صحرایی.
سیریشگ (sirishag): نوعی سیر کوهی که در ارتفاعات جنوبی برگجهان و در کوههای جاجرود بویژه در دامنه اراکوه میروید. برای رفع دلدرد و یبوست مصرف میگردد. این گیاه از توله قطورتر و بزرگتر بوده و برخلاف توله فاقد پیاز بوده و ریشهای افشان متعدد و ضخیم دارد. احتمال دارد وجه تسمیه آن همین تعدد ریشهها باشد.
شکللهله(shekallalah): گیاهی با ساق بلند و رنگ سبز روشن که در اوایل بهار و در کوهها روییده و در گذشته توسط کودکان و چوپانان پوست کنده و خورده میشد.
شنگه(shengah): شنگ، سبزی تره مانند دارای شیره که هم خام و هم در داخل غذا خورده میشود.
شیرگ(shiragh): نوعی گیاه با ساقه بلند و برگهای ریز چسبیده به ساقه و گلهایی خاص در انتهای ساقه است که در اثر بریدن ساقه این گیاه شیرهای تلخ و لزج و سفید رنگ مانند شیر از آن خارج میشود.
غلاچگ(ghalachag): از سبزیهای خوردنی صحرایی. غازیاتی نیز گفته میشود.
قاصدگ (ghasedag): قاصدک، گیاه معروفی که دانههای آن با باد پراکنده میشود.
قدّومه (ghoddumah): گیاهی با میوههای تخت و گرد و چسبنده به لباس که درون آن دانه ریزی وجود دارد. این دانهها جمعاوری شده و به عنوان گیاهان دارویی مورد مصرف قرار میگیرد.
قییاق (ghiyagh): علف هرزی شبیه بوتههای جو و گندم با ریشههای افشان بلندتر و برگهای انبوهتر و تخم خوشهای مانند خوشههای جو و گندم
کاردی (kardi): نوعی سبزی صحرایی که برگهای آن شبیه و اندازه تیغه کارد است.
کاکوتی(kakuti): گیاهی از تیره نعناییان است که کاربردهای غذایی و دارویی دارد و عطر آن نزدیک به آویشن است. این گیاه چند ساله است و بوتههای آن پرپشت و ارتفاع آن بین ۱۰ تا۲۰ سانتیمتر میباشد و دارای گلهای صورتی و سفید است. با گیاه تازه آن چوپانان چای درست کرده و مردم خشک شده آن را به عنوان ادویه در غذا و ماست و دوغ مصرف میکنند. این گیاه ضدباکتری، خلطآور، ضد سرماخوردگی و برطرف کننده درد معده و عفونت روده است.
کرپس (karaps): نوعی سبزی صحرایی
کرزنگ(korzang): گیاهی کوهی و معطر با برگهای ریز مانند برگهای جعفری و گلهای با ساقه بلند و زرد رنگ که یکی از خوراکهای مناسب دام در میان علوفه مراتع روستاست. به این گیاه در مناطق دیگر جعفری وحشی نیز گفته میشود و با تمهیداتی پس از برطرف کردن تلخی آن در غذا (عموما آش) استفاده میشود. گیاه کرزنگ همراه کماه و وایه گیاهان سهگانهای هستند که بسیار به هم شبیه بوده و اغلب توسط افراد عادی اشتباه گرفته میشوند. هر سه گیاه دارای مجموعه برگهای ریز با ساقههای کوتاه و گلهایی با ساقههای بلند و زرد رنگ هستند. همزمان با سبز بودن برگها به مرور بخشهایی از آنها زرد شده و ترکیب رنگ زیبایی از رنگهای زرد و سبز ایجاد میشود که زیبایی ویژهای به کوهستان میبخشند.
کرگزنا (kar gazena): گیاهی دارویی و معطر و بسیار شبیه گزنه(گزنا) اما چون برخلاف آن فاقد کرکهای گزنده است به کرگزنا مشهور است.
کماه (komah): گیاهی کوهی و معطر که یکی از بهترین خوراکهای دام در میان علوفه مراتع روستاست. برگهای این گیاه برخلاف کرزنگ و وایه مانند شوید است. برای توضیح بیشتر ن.ک.به کرزنگ و وایه.
کورییه (kuriyah): بوتهٔ خاردار متراکم با سطحی کروی که برای پوشاندن لب بامها استفاده میشد.
کنگر (kengar): کنگر، نوعی سبزی خوراکی کوهی که معمولاً با ماست خورده میشود یا با آن خورشت درست میکنند. کنگر پیر برای خوراک انسان مناسب نیست و خاری است که پس از خشک شدن از زمین کنده شده و توسط باد پراکنده میشود.
گزنا (gazena): گزنه، گیاهی دارویی با نام علمی Urtica dioica با برگهای کُرکدار و گزنده که در تماس با پوست موجب سوزش میشود. برگها، گلها و ریشههای آن مصارف گوناگون دارویی دارد. در برگجهان، معمولاً در کنار جویبارها، لَشها و خرابههای مرطوب میروید. بچههای برگجهانی گهگاه از سر شیطنت، برای ایذای بچههای کاملاً شهری و ناوارد، آنها را به کندن و بوییدن گزنا تشویق میکردند. راه سنتی جلوگیری از سوزش، مالیدن گِل و لای بر موضع آسیبدیده بود. از برگهای آن در پختن آشی به نام «آشگَزِنا» استفاده میشود.
گل بادکنگی۱ (gole badkonagi): درختچهای با برگهای مشابه و ریزتر از اقاقیا و گلهای زردرنگ شبیه گل اقاقیا ولی تک دانه و غیرخوشهای و به مراتب درشتتر که میوه یا تخمدان آن به صورت پوششی متورم و شفاف بوده و درون آن خالی است.
گل بادکنگی۲ (gole badkonagi): بوتهای با گلهای متوالی به رنگهای مختلف (آبی و بنفش و صورتی و سفید) که پس از مدتی به محفظهای خالی مانند بادکنک تبدیل میشوند. این بادکنکها ابتدا به رنگ همان گل بوده و به مرور سفید میشوند. این گیاه بینظیر و بسیار زیبا و ماندگار(به عنوان تزیین منازل) به فراوانی در کوه کهو روییده و نظیرش را نگارنده در جاهای دیگر روستا مشاهده نکرده است. نام بومی این گل مجهول است و اینجانب از کودکی بر آن نام بادکنکی نهادهام.
گل بنفشه (gol benafshah): گل بنفشه، نوعی گیاه دارویی با گلهای ریز و بنفش و آبی است که همراه گووگ به عنوان نماد بهار در روستاست. این گیاه دارای چندین برگ به اندازه گودی قاشق چای خوری است و به محض آب شدن برفها در اوایل بهار یا اواخر زمستان در مزارع و باغها میروید و به سرعت شکوفه میدهد. گلهای این گیاه را روستاییان جمع آوری و خشک کرده و به عنوان داروی گیاهی استفاده میکنند.
گل پندیرگ (gol pandirag): نوعی گیاه با گلهای پنج پر آبی روشن یا بنفش. برگهای این گیاه دندانه دار و به اندازه گودی قاشق غذاخوری است. این گیاه دارای ساقه درختچه مانند است و در باغها و مزارعی که آبیاری میشوند به ارتفاع یک متر و بیشتر هم میرسد ولی در کوهها و رویش دیم ارتفاع کمتر از نیم متر دارد.
گل چسگ۱ (gol chosag): نوعی گل خوشهای با گلبرگهای ریزسفید و سبز و برگهای بلند و باریک سفید و سبز و ساقه به بلندی تا حدود ۳۰ سانتیمتر که شیرهی آن بدبو و لزج است و در بهار و به ویژه در باغهای محدوده بالابا فراوان میروید.
گل چسگ۲ (gol chosag): نوعی گل خوشهای با گلبرگهای گلولهای شکل ریز به رنگ بنفش و آبی و برگهای بلند و باریک کاملا سبز و ساقه به بلندی تا حدود ۲۵ سانتیمترکه شیرهٔ آن بد بو و لزج است و در بهار و تقریبا در تمامی باغها و کوههای برگجون قبل از رویش گل چسگ ۱ فراوان میروید.
گل چسگ۳ (gol chosag): نوعی گل خوشهای کروی شکل مانند گل پیاز ولی کوچکتر و به رنگ بنفش و آبی و برگهای بلند مانند برگهای سیر و ساقه به بلندی تا حدود ۶۰ سانتیمترکه شیرهٔ آن بد بو و لزج است و در بهار و تقریبا در تمامی باغها میروید و به دلیل شباهت زیاد گیاه آن به سیر و طوله گاهی توسط افرادی که مبادرت به چیدن سبزی باغی و کوهی میکنند، اشتباه گرفته میشود.
گل چشم غاله۱ (gole cheshmaghalah): نوعی گل به رنگ زرد که در هر ساقهی گل، دو گل با زاویههای خاص رو به بالا و به حالت نگاه به یک سمت (مانند دو چشم در حال چشم غاله= چشم قرّه) قرار دارند. این نوع گل در زمینهای زراعی و به ویژه مزارع گندم میرویید و به همین علت گل چشمَ غاله باغی نامیده میشود. این گل امروزه در روستا نایاب است و جز در مراتعی مانند میانرو دیده نشده است.
گل چشم غاله۲ (gole cheshmaghalah): نوعی گل به رنگ آبی و بنفش که گلبرگهای هرگل مانند مژه با ردیف بلند در بالا و کوتاه در پایین است و تداعی کننده چشم با حالت چشم قاله است. این نوع گل به وفور در کوهها (و مرزههای بزرگ کرت مزارع) میروید و به همین علت گل چشمَ غاله کوهی نامیده میشود. گیاه این گل به رنگ سبز روشن و برگهای کرک دار و به ارتفاع ۱۰ تا ۳۰ سانتیمتر است و پس از گل دادن مدتها تازه میماند و نوعی شیره و گرد بسیار تلخی روی آن پوشش مییابد و به همین علت گاهی به علف تَلَه (علف تلخ) نامیده میشود.
گل خطمی (gol khatmi): گیاهیست دارویی با نام علمی Althaea officinalis که گلهایی با رنگهای سفید و صورتی و سرخ و بنفش دارد. جوشاندهٔ گل آن خلط آور و ملین بوده و در درمان امراض کبدی خصوصاً عارضههای پوستی بسیار مؤثر است. بسیاری مواقع اشتباهاً ختمی، خدنی، خدمی یا ختنی تلفظ و نوشته میشود، اما ضبط و تلفظ صحیح آن خطمی است. (خیری و خطمی و نیلوفر و بستانافروز/ نقشهایی که در او خیره بماند ابصار. کلیات سعدی. به تصحیح فروغی: ص۷۱۹) گلهای خطمی بومی برگجهان به صورت وحشی و خودرو در کوهها روییده و زردروشن یا سفید هستند.
گل زرد (gole zard، golah zard): نوعی گل نسترن زردرنگ و بسیار پرگل و زیبا که تقریبا نسل آن در برگجون از میان رفته است ولی تا قبل از تعریض جاده روستای نیکنامده به وفور در حاشیه باغهای این روستا وجود داشت.
گل زردگ (gol zardag): گیاهی با گلهای زرد که در روستا برای استحصال گلها و استفاده از آن در غذا به دلیل رنگی که ایجاد میکرد (مشابه کاربرد زعفران) کشت میشد.
گل سرخ (gole sorkh، golah sorkh): گل محمدی
گل سرخ سگگ (gole sorkh sagag): گل سرخ وحشی، نوعی گل نسترن صورتی رنگ. درختچه این گیاه به گُلَه مشهور است.
گل سمبل (gole sombol) —» سُمبُلَه
گل شمشیرگ (gol shamshirag): گلایل وحشی، این گل در مزارع گندم و جو و اسپرس بسیار میرویید و هم اکنون به ندرت در روستا مشاهده میشود.
گل شیشه (gol shishah): نوعی گل ارغوانی و آبی که در بهار میروید.
گل عروس(gole arus): گل و درختچهای که بر دیگر درختان تکیه کرده و گلهایش که سفید با رشتههای بلند شبیه لباس عروس است در اوایل پاییز به طور انبوه روییده و جلوهی زیبایی به طبیعت پاییزی میبخشد.
گل قاصدگ (gole ghasedag) —» قاصدگ
گل گو زون (gol gowve zevon): گل گاوزبان
گووگ (gowvag): گیاهی با سه تا پنج برگ پهن شبیه والک ولی براق و دارای ساقه مشترک که در مزارع و باغها میروید. پیاز گووَگ و سنبله(گل حسرت) یکی است، یعنی از یک پیاز در فصل بهار گووگ و در شهریور سنبله میروید. تخمدان یا میوه این گیاه شبیه پستان گاو است. این میوهها برای کودکان روستا نوعی اسباب بازی و سرگرمی بود. این گیاه برای روستاییان عملکرد سبزه سفره هفت سین را دارد. روستاییان آن را در اواخر زمستان کنده شده و داخل لیوان و ظروف دیگر روی تاقچه یا سفره هفت سین قرار داده و به عنوان نماد بهار در نوروز میشناسند. گووک نیز تلفظ میشود. پیاز این گل بسیار سمی است و حاوی ماده ای به نام گلشیسین است و در درمان بیماری نقرس استفاده می شود.
گووگ کوهی (gowvag kuhi): گیاهی کوهی با برگهایی مشابه برگهای اسپرس که میوهاش شبیه پستان (گاو) است. این میوهها خوراکی هستند.
لوواس (luvas): ریواس، این گیاه در مگسخن و مرغ بسیار میروید.
ماستنگ (mastonag): میوه یا تخم گیاه بابا آدم (بابدم) که دارای شاخکهای تیز و قلابدار بوده و بهسادگی در اجسام فرورفته به آنها میچسبد. در خطاب به آدمها، کنایه از کسی است که با سماجت همراه شده و اصطلاحاً مثل کنه میچسبد. نیز ن. ک. به بلگِ بابِدَم
مندا (menda): یا منداه از سبزیهای خوردنی کوهی که با آن آش میپزند. منداه به وفور در میینرو و محدوده چمند میروید.
موهیه (muhiyah): شیرین بیان. گیاهی وحشی و صحرایی که برای مداوای دردهای استخوانی و مفاصل بهکار میرود. این گیاه به لحاظ ظاهری مشابه هُرَه است با این تفاوت که رنگ آن سبز تیرهتر و برگهایش برّاق و بدون کرک و گلهایش متمایل به رنگ آبی است. موهیه در حاشیه نهرها به ویژه در دامنه کهو میروید.
والگ (valog): سبزی کوهی معروف، والک
وایه (vayah): گیاهی کوهی و معطر با برگهای بلند و سوزنی و گلهای با ساقه بلند و زرد رنگ که یکی از خوراکهای مناسب دام در میان علوفه مراتع روستاست. این گیاه مشابهت زیادی با کماه و کرزنگ دارد. برای توضیح بیشتر ن. ک. به کرزنگ و کماه.
هره (horah): گیاهی ساقهبلند مشابه موهیه ولی با برگهای سبز کمرنگ و کرکدار با گلهایی خوشهای و سفید. به نظر میرسد این گیاه انواع مختلفی داشته باشد زیرا در لغت نامه دهخدا برای هره آمده است: گیاهی است شبیه به خطمی که گلی سرخرنگ دارد و برای معالجهی گزیدگی زنبور آن را بر موضع نیشزدگی میمالند. آن را «خطمی کوچک» و «دبوسک» و «دبوکی» و «باب سنجاب» و «خبیز» نیز میگویند.
همدنه بیجل (hamdonah bijal): هندوانه ابوجهل، گیاهی خودرو با میوههایی تلخ که حیوانات آن را نمیچرند.
یارُممَسی، یارُممَسیح(yarommasi): گیاه سیبزمینی ترشی، گیاهی با ساقههای راست و بلند و گلهای زردرنگ که از ریشهی آن استفادهی غذایی میشود. نام این گیاه از زبان ترکی اخذ شده است. در اصل و در زبان ترکی یـرآلماسی تلفظ میشود. [یر=زمین+آلما= سیب+سی= ضمیر متصل] تکثیر این گیاه بهآسانی و بهسرعت انجام میگیرد.
ینجه خرگ(yonjah kharag): نام دیگر انگرم. برای توضیح بیشتر ن. ک. به انگرم.
سلام آقای لبافی دست مریزاد .مقاله به گونه ا ی نگاشته شده که زحمات شما در آن متبلور میباشد ، بهترین روش برای شناخت گیاهان از طریق مصور میباشد که خوشبختانه این مهم توسط جنابعالی صورت پذیرفته است .
با سلام من اهل آهار از روستاهای رودبار قصران هستم بسیار لذت بردم از سایت پربار و زیبای شما کار بزرگی کرده اید دستتان درد نکند ما هم در آهار یک سایت داریم یا بهتر بگویم داشتیم که با آمدن نرم افزارهای موبایلی مخصوصا تلگرام غیرفعال شده است میخواهم بگویم با دیدن سایت شما متوجه شدم که روستاهای ما از نظر فرهنگ لغات و زندگی ۹۹ درصد شبیه هم هستند تمام لغاتی که شما بکار میبرید در آهار نیز متداول است گیاهان شما نیز همان گیاهان منطقه ما هستند فقط دو مورد دیدم یکی گل بادکنکی۲ که نوعی گون است و ما به آن گول میگوییم دیگری گیاه پشتاردک شما که ما به آن پای خر میگوییم و در کتابهای طبی نیز به این نام یا علف سرفه معروف است چون بسیار برای سرفه های خشک و ناراحتی های تنفسی مفید است .بیش از این مزاحمتان نمیشوم و از خدای بزرگ برایتان ارزوی موفقیت میکنم
جناب نادی با سلام و سپاس از توجه شما به موضوع.
امیدوارم دوباره سایت آهار فعال شود چراکه رسالتی که سایت می تواند داشته باشد نمی توان با تلگرام انجام داد. درست است که سرعت و سهولت تلگرام جذابیت آن را بالا برده است اما همانطور که پیامک (sms) جای مکالمات تلفنی را نگرفت تلگرام هم جای وبسایت را نمی گیرد.
اما درخصوص مشابهت گویش حق با شماست. شباهت گویش برگجونی با آهار زیاد است(البته نه به میزانی که شما فرمودید) به نحوی که آهار سومین روستا از نظر مشابهت با گویش برگجونی است. برای جزییات بیشتر رده بندی مشابهت گویشهای روستاهای لواسان و قصران به مقاله ای به همین مضمون در بخش ادبیات وبگاه برگجون مراجعه بفرمایید
واقعا عالی بود. زنده باشین
سلام مقاله بسیار خوبی بود
در کوه ما یه درخت دیدیم که جالب بود برام. اینجا هرچی تو عکسا گشتم چیزی شبیهش ندیدم، خیلی دوس دارم بدونم چیه، درختچه ای در حد نیم متر با برگ های کوچک و پر از خارهای سوزنی و تیز، در بهار اوایل اردیبهشت میوه میده، این سال دومه که میبینیمش
میوه ای شبیه گیلاس داره اما خیلی کوچیک تر تقریبا اندازه یه نخود و زرد رنگ و شفافه و مزه ای تلخ و شیرین داره و بیشتر از ۵۰ درصد میوشو هستش تشکیل میده که شبیه هسته ی گیلاسه.
میوه شو که می چینی تو نصف روز رنگ عوض میکنه و پلاسیده میشه اما تلخیشو از دست میده و یکم گس میشه.
جناب شفاهی
سلام. آنچه شما توصیف نمودید درختچه و میوه آلبالو کوهک است که اتفاقا نخستین واژه و تصویر فرهنگ مصور بالاست. این تصویر کمی بزرگ شده و میوه اش هم رسیده است. این میوه در اوایل خرداد می رسد. اگر درخت مورد نظرتان این نیست باید تصویر آن را برایمان بفرستید نا بتوانیم کمکتان کنیم.
سلام خدا قوت
اون گلی که نوشتین گل بادکنکی۲ میخاستم بدونم اسم واقعیش رو پیدا کردین؟
من تو اینستا از اون گل عکس گذاشتم ولی اسمشو نمیدونم
ممنون میشم کمکم کنید
ادرس اینستاگرام من
ehsankarimy
سلام خدا قوت
خیلی استفاده کردیم
با تشکر
سلام شقایق خانم فکر کنم نسترن وحشی باشه که مزه ترش داره و برای درد معده مصرف میکنن
خدا قوت
الان شما نوشتین جارو جزدگ و نام انگلیسیشم نوشتین jaru jazzag … اینو من هرچی میزنم اینترنت نام علمیشو نمیاره ؟
سلام. آنچه که شما به عتوان نام انگلیسی فرض کرده اید اشتباه است. این فینگلیش هست و درواقع طریقه تلفظ واژه در گویش محلی است نه نام انگلیسی. بنده نام علمی این گیاه و نام انگلیسی آن را نمی دانم
عالی بود سایتتون.ممنون
سلام، بسیار کار ارزنده ای است. پیروز و پاینده باشید.
سلام وقتتون بخیر میشه لطف کنید و اسم و مشخصات این گیاه را به من بگید میخوام تکثیرش کنم نمی دونم باید چکار کنم
گیاه من برگهای کشیده داره
روی آن سبز و پشت برگ ها بنفش هستش
امکانش نیست که براتون عکس بفرستم؟
سلام،ممنون از سایت خوبتون،من از گیلان هستم امروز در حیاط خانه روستایی نوعی گل دیدم که برگی نداشت ولی میوه جالبی داشت که نمیدونم چی هست می خواستم عکسش رو براتون فرستم تا راهنمایی بفرمایید
با سلام و تشکر از خوانندگان مطلب فوق به عرض می رسانم که مقاله فوق با هدف حفظ نام محلی گیاهان و گلهای بومی روستای برگجهان نوشته شده و نویسنده تخصصی در گیاه شناسی و اطلاعات نام علمی یا محلی گیاهان و گلهای بومی سایر مناطق کشور و نگهداری و تکثیر آنها ندارد. بنابراین با عرض شرمندگی کمک های درخواستی از توان علمی و تجربی نویسنده خارج است.
سلام ممنون از اطلاعات بسیار عالی جنابعالی و زحماتتون
جناب آقای لبافی من هم بک تصویر از گیاهی که در اطراف اردبیل هست دارم خیلی دوست دارم بدونم اسمش چی هست چون بعد چندین سال رفت وآمد به اونجا اولین بار که می بینم اگه مقدور براتون تصویرش رو ارسال کنم
سلام
بنده عکس یک گیاه را از کوه های شهرمان دارم نتونستم نام گیاه را پیدا کنم
چطوری میتونم عکس را براتون ارسال کنم
ممنون