اسماعیل پلویی، اول آذر ۱۴۰۰ بعد از مرحوم حاج صدراله، پدرم حاج رمضان پلویی متولی و خادم تکیه سرده شد. از چند سال پیش، من به یاد پدرم، برخی از کارهای تکیه سرده را برعهده گرفتم. بنابراین پنج شنبه گذشته یعنی ۲۷ آبان آقای رضا لبافی تصمیم میگیرند به من زنگ بزنند تا برای نظافت و پاکیزگی تکیه اقدام کنیم. …
ادامه نوشته »خاطرات
داستان گرگ و سَقّا (ابوالفضل ملَقّب به سَقّا)
محمدتقی اثباتی، آبان ۱۴۰۰ صحبت از رویدادی بیش از شصت سال پیش است.
ادامه نوشته »بر فراز اراکوه قبلهگاه برگجون
علیاکبر لبافی- دیماه ۱۳۹۹ گرداگرد روستای برگجهان را کوهها همچون نعل اسبی فرا گرفتهاند.
ادامه نوشته »راه بی سول؟
علیاکبر لبافی، شهریور ۹۹ راه سول، پیادهراهی است که از باغات تنگهمرغ به سمت اندار میرود.
ادامه نوشته »چشمه ولدره- بهانهای برای شناسایی جاینامهای اِندار
علیاکبر لبافی- بهمن ۹۸ وَل به معنای کج و خمیده است به این ترتیب ولدره به معنای دره کج و پیچدار است.
ادامه نوشته »حکایت شیرین گاو خریدن آقانوری
مجید جاننثاری، دی ۹۸ در یکی از روزهای سردِ زمستانی سال ۱۳۳۵ که هنوز…
ادامه نوشته »هوش و حسِّ نیرومند سگ
محمدتقی اثباتی، خرداد ۹۸ پیرامون مسئله ساده و بغرنج شدهی سگ در گروه تلگرامی دوستداران روستایمان مطالب زیادی درج شده است.
ادامه نوشته »یک خاطره ازسوئد
محمدتقی اثباتی، اردیبهشت ۹۸ چند روز پیش در زیرزمین داخل انباری دنبال چیزی میگشتم.
ادامه نوشته »خاطرات و خطرات یک سپاه دانش در علیوردی اوشاقی
مجید جاننثاری، بهمنماه ۹۷ در تاریخ ۲۱ مهر ۱۳۳۱ فرزندی به نام قاسم جاننثاری پای به این جهان مینهد.
ادامه نوشته »خاطره ازدوران تعلیمات نظامی سربازی(۲)
محمّد تقی اثباتی، مهرماه ۹۷ عکسی که درپایان خاطره (۱) از دوران سربازی چاپ شده به درستی مربوط به دوران سربازی است. البتّه بخش دوّم آن که آموزگاری در روستا است.
ادامه نوشته »یک خاطره از دوران تعلیمات نظامی سربازی
محمدتقی اثباتی، شهریور ۹۷ خرداد سال ۱۳۴۲ که دیپلم گرفتم هیچ امکان و موقعیت ادامهی تحصیل نبود؛
ادامه نوشته »