سهیل جاننثاری، بهمن ۹۹
همان گونه که میدانید محلهی پاده در روستای برگجهان قدمت بسیار زیادی دارد
و شاید به دلیل مرکزیتی که دارد، قدیمیترین محله برگجهان باشد که نشان از قدمت دیرین روستا نیز میباشد، به گونهای که مسجد پاده از گذشته پا برجا بوده و آنچه که سینه به سینه از گذشتگان روستا نقل شده امام حسن عسگری (ع) برای رفتن به بارگاه مقدس علی بن موسی رضا (ع) از این روستا عبور کرده و در این روستا نماز خواندند که در واقع در همین مسجد امام حسن عسگری پاده بوده است. وی سپس به روستای لواسان بزرگ رفتند و یک شب در این روستا ماندند که در همین مسجد معروف امام حسن عسگری (ع) در روستای مذکور بوده است و احتمال بسیار زیاد این دو مسجد به همین علت مزین به نام امام حسن عسگری (ع) شده است.
حالیه در گذشتهی دور (حدود ۲۰۰ سال قبل) در این محله شخصی بنام آقا بابا زندگی میکرد که جدّ اکثر طایفهی جاننثاری در محلهی پاده میباشد. وی دارای سه فرزند به نامهای کربلایی علی، استاد نوروز و نادعلی بود. از همسر و فرزندان دختر او اطلاعی در دست نیست. کربلایی علی صاحب دو فرزند به نامهای کربلایی رجبعلی و کربلایی قربانعلی بود. استاد نوروز نیز دارای فرزندانی به نامهای حسین و نصرالله بود و نادعلی نیز فرزندانی به نامهای علیاکبر و عباس داشت. به این ترتیب آقا بابا نیای طایفه جاننثاری دارای سه فرزند و شش نوهی پسر بوده است. متاسفانه باز هم از فرزندان دختر و همسران این افراد اطلاعی در دست نیست.
از نوادگان استاد نوروز (یعنی فرزندان حسین و نصراله) اطلاعی در دست نیست و ایشان یکی از حلقههای گمشده طایفه جاننثاری هستند. اما میدانیم عباس فرزند نادعلی، خود دارای فرزندی به نام کربلایی شریف بوده است. کربلایی شریف دارای فرزندانی به نامهای حاجی بابا، رمضان و علی (مستند به اسناد قدیمی ) بوده اما از فرزندان این افراد اطلاعی در دست نیست. به احتمال قریب به یقین این افراد فرزندانی در برگجهان داشتهاند که از نسل آنها هستند و بسیار مهم است که فرزندان آنها در برگجهان شناسایی شوند. در واقع این خانواده هم از حلقههای گمشده شجرهنامه طایفه جاننثاری هستند.
ولی ردّ فرزندان کربلایی رجبعلی در برگجهان مشخص است و نگارنده این مطلب از نوادگان کربلایی رجبعلی میباشم. لازم به ذکر است که کربلایی رجبعلی و قربانعلی از اهالی سرشناس روستا بودند، چنانکه در زمان خود با سید افجهای مکاتباتی داشتهاند (این مکاتبات موجود میباشد و در جای دیگری باید به آن پرداخت).
کربلایی رجبعلی همسری داشت که از او صاحب فرزندی بنام کربلایی ابوالقاسم می.شود. هم زمان با وی، شخص دیگری در محله پاده به نام طاهرقلی از طایفه کوشکستانی زندگی میکرد. طاهرقلی همسری داشت به نام کربلایی اسما که از وی صاحب فرزندی به نام کربلایی حسن میشود. پس از مرگ زودهنگام طاهرقلی، کربلایی رجبعلی با بیوهی او کربلایی اسما ازدواج میکند. حاصل این ازدواج فرزندی به نام کربلایی محمدعلی بوده که جد پدری بنده بود. لذا بواسطهی ازدواج مجدد کربلایی اسما، فرزندان او کربلایی حسن (از طایفه کوشکستانی) و کربلایی محمدعلی (از طایفه جاننثاری) برادران امی هستند و فرزندان آنها (یعنی نوههای کربلایی اسما) که دو طایفه اصلی محله پاده را در بر دارند، با یکدیگر دختر عمو و پسر عمو میباشند. این افراد به شرح زیر هستند:
- فرزندان کربلایی حسن از طایفه کوشکستانی: طاهرقلی(حاج طارقلی)، علیاصغر، علیاکبر(حاج جده)، علیمیرزا (مش میرزا)، علیآقا (مشد آقا)، علیاوسط (مشداوسط)، حاج علیبابا و تنها دختر او کربلایی فاطمه (کل فاطمه) میباشند.
- فرزندان کربلایی محمدعلی از طایفه جاننثاری: شعبانعلی، میرزاعلی، رضاعلی، رجبعلی، غلامعلی، ایوب، حیدرعلی و تنها دختر او لیلا میباشند. کوچکترین فرزند محمدعلی یعنی حاج حیدرعلی جاننثاری پدربزرگ بنده میباشد.
همان گونه که مشخص هست فرزندان کربلایی رجبعلی و کربلایی قربانعلی و فرزندان کربلایی حسن از طایفه کوشکستانی و همچنین فرزندان عبدالله کرد و دیگر خانوادهها ساکنین محله پاده را تشکیل میدهند.
در اینجا جا دارد به عبدالله کرد اشاره کنم که جد عدهای از خانوادههای جاننثاری است. در گذشته از واژه کُرد به معنای چوپان استفاده میشد. این در حالی است که از کُرد اولین واژهای که به ذهن متبادر میشود قومیت کُرد است. لذا عبدالله کُرد که مشخص نیست از کجا به برگجهان مهاجرت کرده، این واژه کرد به احتمال قوی اشاره به معنای قدیم آن یعنی چوپان دارد، کما اینکه شغل فرزندان عبدالله کرد در برگجهان هم چوپانی بوده است و به گله داری مشغول بودند.
این که گفته میشود اصالت طایفه جاننثاری به شهر ری برمیگردد، هم به نظر صحیح نمیباشد. زیرا خانوادههای جاننثاری از یک نیا و جد مشترک نیستند و به چندین شاخه تقسیم میشوند. بر اساس جستجویی که بنده کردهام احتمالا فقط خانواده حاج مصطفی از شهرری به برگجهان مهاجرت کردهاند نه کل طایفه جاننثاری، بلکه طایفه جاننثاری به واسطه یکی بودن محله زندگی آنها در محله پاده، نام فامیلی همه آنها جاننثاری شده است. فرزندان کربلایی حسن نیز که در زمان تعیین نام فامیلی برای سرباز ندادن، خود را جزو طایفه کوشکستانی محلهی رودبار معرفی کردند، به واسطه زندگی در محله پاده باید نام فامیل آنها جاننثاری میشد که این اتفاق نیفتاد. در اینجا شایان ذکر است که احتمالا کوشکستانیهای پاده دارای نیا و جد مشترک با طایفه اثباتی هستند. اثباتیها طایفهای از برگجهان هستند که به سبداری معروف هستند و در محله سبدار برگجهان زندگی میکنند. علت نام سبدار در واقع سربدار بوده است که پیشینه این طایفه به سربداران خراسان بر میگردد و از باشتین سبزوار به این روستا مهاجرت کردهاند.
در گذشته مردم در روستای برگجهان به صورت پراکنده زندگی میکردند و همهی بافت امروزی روستای برگجهان به هم متصل نبوده است. در هر محله طایفهای زندگی میکرد و هر محله تقریبا مستقل بود تا جایی که به طور نمونه هر محله حتی قبرستانهای مجزا داشتند. یکی از این قبرستانهای متعدد در روستای برگجهان همین محوطه ایستگاه پاده یا سرپاره است که روزگاری محل دفن مردگان بوده به گونهای که افراد میانسال برگجهان این موضوع را به خاطر دارند.
در حال حاضر این محله یکی از چهار محلهی اصلی برگجهان است که هر چهار محله به هم متصل هستند و یکپارچه شدهاند.
این روستا قدمت دیرینهای دارد. به عنوان مثال قدمت دیرین این روستا را در مناطقی مثل چالگور (در واقع چهارگور) میتوان جستجو کرد. گرچه در حال حاضر دیگر بقایای سکونت گذشتگان در این منطقه (چالگور) وجود ندارد و اثری از آنها نیست.
یکی دیگر از نشانههای قدمت روستا، تونلها و همچنین زاغههایی است که از گذشته وجود داشته و جسته و گریخته از آنها شنیدهایم. این که مناطقی از روستا با این تونلها به هم وصل بوده است. موضوع دیگر تپه تاریخی تنگلخانه است که به ثبت آثار ملی رسیده است. وجود امامزاده اسماعیل با قدمت چند صد ساله خود نیز از جمله دلایل قدمت تاریخی این روستا میباشد.
باز به محله پاده برمیگردیم. محلهای که در حال حاضر مرکز روستای برگجهان است همان گونه که گفتیم در قدیم محلهها به هم وصل نبودند و از جمله این که بین محله پاده و سرده و همچنین محلههای دیگر فاصله وجود داشت. خانههای قدیمی محله پاده بیشتر در بالای محله رودبار (برای مثال محدوده منزل حاج علیاکبر کوشکستانی -یا حاج جده- و اطراف آن) قرار داشت. مسجد امام حسن عسگری که به آن اشاره شد از گذشته در این محله واقع بوده است. البته مسجد قدیم کوچکتر از حال حاضر بود و دارای ایوانی بزرگتر و نمای باز بینظیری بوده که در حال حاضر باغات و خانهها مانع از این دید شده است. این مکان که به تخت سرپاره مشهور بود، دارای چند درخت توت بود که افراد میانسال روستا آنها را به خاطر دارند. همچنین آب چشمهنظر به این مکان میآمد و تقریبا در همین مکان فعلی وضوخانه، وضوخانهی قدیم قرار داشت. همچنین در زمان گذشته این محله یکی از پرجمعیتترین محلهها بود. به گونهای که در چند دهه قبل زمانی مردم جهت عزیمت به روستا از اتوبوس شخصی به نام عزت استفاده میکردند، رانندهی اتوبوس میگفت همهی مسافران از این محله (خانهسرای کربلایی محمدعلی) سوار اتوبوس میشوند و در موقع پیاده کردن مسافران همه به اینجا میروند و…
این موارد نکاتی اجمالی درباره محله ی پاده و برای شناخت بیشتر این محله و روستای برگجهان ارایه شد و امیدوارم دیگر اهالی اطلاعات تکمیلی را ارائه دهند.
با احترام، سهیل جاننثاری دانشجوی دکترای حقوق عمومی، فرزند حاج محمد جاننثاری (نوه حاج حیدرعلی).
تقدیم به روح پدر عزیزم که با توجه به این که نسبت به برادر یا پسر عموهای خود سن کمتری داشت، اما اطلاعاتی در خصوص اجدادمان داشت که دیگران نمیدانستند و باعث علاقه اینجانب برای نوشتن این مطلب گردید.
منابع
۱)گفتههای پدر عزیزم حاج محمد جاننثاری
۲)مصاحبه با حاج عیدیمحمد کوشکستانی
۳)اسناد قدیمی
با تشکر از برادر عزیزم سجاد جاننثاری
سلام و ارادت
بسیار استفاده کردم و از اینکه جوان عزیزی همت کرده و در این درگاه تولید مطلب نموده بسیار مشعوف شدم
دورود بر جناب سهیل جان نثاری و رحمت خدا شامل مرحوم پدر و پدربزرگ و اجداد محترم و محترمه شان باد.
جناب سهیل جان نثاری
از ارسال مقاله شما بسیار خوشحال شدم زیرا
۱٫ بالاخره فردی از طوایف برگجون پیدا شد که نسبت به تدوین شجره نامه برای طایفه خود اقدام کرد. این کار شما می تواند سرمشق دیگر جوانان روستا باشد
۲٫ یکی از قدیمی ترین سندهای برگجونی را در اختیار همگان قرار دادید
۳٫ سرشاخه مهمی از طایفه جان نثاری را معرفی کردید که تاکنون شاید عده معدودی از آن با خبر بودند
مقاله فوق تا جایی که مربوط به اسناد قدیمی است بسیار قطعی و مستند است. در جایی هم که به نقل قول از تاریخ معاصر است نسبتا قابل استناد است هر چند روایتهای دیگری نیز توسط دیگران وجود دارد. اما به گمان من در مورد حضور امام حسن عسکری(ع) در برگجهان و لواسان بزرگ گذشتگان ما دچار داستان پردازی شده اند. زیرا امام حسن عمر کوتاهی داشت و در تمام مدت عمرشان در تحت مراقبت شدید حکومت وقت قرار داشت تا جایی که حتی فرصت رفتن به حج پیدا نکرد تا چه رسد به زیارت قبر امام هشتم. هر چند در روایاتی ضعیف سفر ایشان به گرگان گزارش شده است اما سندی بر سفر ایشان تا طوس وجود ندارد.
با تشکر و سپاس فراوان
با سلام و احترام
ضمن تشکر از دکتر سهیل جان نتاری به جهت تنظیم مطالب ارزشمند فوق و همچنین قدردانی از آقای علی اکبر لبافی به جهت ایجاد بستر مناسب برای نشر مطالب مذکور(سایت برگجون)
امیدوارم مطالب مذکور فتح بابی جهت آغاز جمع آوری اطلاعات واسناد و تکمیل تبارنامه، شجره نامه و وقایع تاریخی طایفه جان نتاری باشد. و با همت بیشتر نسبت به ادامه کار اقدام شود.
به نظرم شایسته بود از افراد سرشناس و تاثیرگذار طایفه جان نثاری هم نامی آورده میشد افرادی مثل حاج مصطفی جان نثاری، شیخ مصطفی جان نثاری شهدای طایفه جان نثاری مثل شهید رمضانعلی جان نثاری شهید محمد جان نثاری شهید حسین جان نثاری و…
با تشکر و تقدیم احترام
امیر ابراهیمی
با سلام و عرض ادب خدمت جناب اقای لبافی و اقای سهیل جان نثاری
اندیشه و تلاش خدمتگزاران صدیق هیچ گاه از یاد نخواهد رفت. بدینوسیله از تلاش کلیه عزیزانی که با گذاشتن وقت و انرزی سعی در اطلاع رسانی از نیاکان و آبا و اجداد ما را دارند تقدیر و تشکر می گردد و از خداوند متعال برایتان سلامتی ، بهروزی ، توفیق و استمرار خدمتگزاری را مسئلت مینمایم.
با سلام و احترام
از همه ی افراد که دیدگاه خود را اعلام کردند و خصوصا آقای لبافی تشکر می کنم
در مورد مطلب آقای مهندس حاج امیر ابراهیمی که خود نیز از جوانان صاحب نام طایفه جان نثاری ها هستند، ایشان عنایت داشتند مطالب اینجانب جهت شناسایی گذشته دور روستا آن هم بر گرفته از اسناد قدیمی و متقن صرفا در خصوص جد طایفه جان نثاری ها(چند نفر معدود) بوده است تا جایی که اسم آقا بابا بعنوان سرشاخه این طایفه اولین بار انتشار پیدا کرده و از ابتدا نیت نگارش این مقاله شجره نامه در دهه های اخیر نبوده است
لذا همان گونه که ذکر کردید انشاالله این مقاله فتح بابی باشد تا هم طایفه ای های عزیز جهت نگارش شجره نامه اهتمام ورزند و آنجا حتما به شهدای والامقام و افراد سرشناس این طایفه همچون حجت السلام و المسلمین حاج شیخ مصطفی جان نثاری که در دهه های اخیر فخر این طایفه بوده اند بصورت ویژه پرداخته شود
با تجدید احترام – سهیل جان نثاری
با سلام حضور محترم جناب آقای سهیل جاننثاری
بسیار خرسندم از اینکه مطالبی را در زمینه طایفه جاننثاری مرقوم فرمودید. لازم است در خصوص مقاله شما مواردی را بیان نمایم تا تاملی بیشتر در راستای تایید و یا تکذیب بعضی از نکات تاریخی در آینده به عمل آید.
همانطور که مستحضر میباشید، طایفه جاننثاری از چند شاخه مختلف تشکیل شده که بعضی از آنها با شاخههای دیگر هیچگونه رابطه خویشاوندی (خونی) نداشته و فقط به خاطر ویژگی جغرافیایی (محل سکونت) در یک طایفه قرار گرفتهاند.
به عنوان مثال طایفه کلمندلی (کربلایی محمدعلی) و کربلایی رمضان و به طور کلی افرادی که در محلهای به همین نام (محله کل مندلی) زندگی میکردند یک شاخه مجزا از سایر شاخههای جاننثاری از محله دیگران (مانند میرزایی، عبداله کرد، کربلایی قربان، کربلایی رضاقلی، و کربلایی جعفر) میباشند. مقالهای که جنابعالی قبول زحمت فرمودید فقط مخصوص شاخه کل مندلی و کربلایی رمضان بوده و به کاربردن اینکه آقا بابا جد اکثر طایفه جاننثاری میباشد، کمی جای تامل دارد.
در جای دیگر مرقوم فرمودید که عبداله کُرد به عدهای از خانواده جاننثاری اطلاق میگردد که به کار چوپانی مشغول بودهاند و چون واژهی کُرد مترادف با چوپانی است اطلاق چنین واژهای به آنان ناشی از شغل آنها بوده نه نژاد آنها و نباید از واژه کرد ، اولین چیزی که به ذهن مبادرت میکند (یعنی اقوام کرد) اطلاق شود.
لازم است بیان کنم که اگر به کار بردن واژه کُرد فقط به خاطر شغل محترم چوپانی بوده است پس میتوان طایفه محترم کوشکستانی را که از دیرباز به این کار مشغول بوده و هنوز هم هستند، بیش از دیگران به واژه کرد منسوب نمود، در حالی که کوچکترین نسبت کُرد به این طایفه سابقه ندارد.
عبداله کرد یکی از چهار فرزند شعبان کرد مهابادی بودند و سایر برادران او اسماعیل، تقی و باقر بودند. شعبان مهابادی را کریم خان زند از کردستان به لار شیراز منتقل کرد تا یک شکست در اتحاد کردها ایجاد نماید. سپس با ادامه درگیری این خانواده با کریمخان زند، فرزندان او به سمت سلسله جبال البرز و برگجهان تبعید میشوند و به این ترتیب دو فرزند او یعنی عبداله و اسماعیل به برگجهان و تقی به نیکنامده و باقر به لواسانبزرگ عزیمت می نمایند.
اگرچه شغل اصلی این افراد چوپانی بود و به علت زیاد بودن گله در برگجهان، یک برادر در این دست (پاده) و دیگری در آن دست (شاهان) به گلهچرانی مشغول شدند، اما نژاد آنها کُرد بود. یادم نمیرود هر بار که مادربزرگم عصبانی میشد میگفت کاری نکنید که آن روی کُردی من بالا بیاید.
مرقوم فرمودید که: “اصالت طایفه جاننثاری به شهر ری برمیگردد که این نظریه صحیح نمیباشد”. بنده هم با شما در این مورد همنظر میباشم. چون شاخهای از این طایفه یعنی خانواده میرزایی از شهر ری و از روستای بسیار قدیمی اندرمون (دارای آب مفید با اثر درمانی) بودند. قابل توجه است هنگامی که ما برای برگجهان تاریخ مدون نداریم، سمبلها و نشانهها در روستا موید گفتار شفاهی اهالی روستا میباشد. یکی از این سمبلها نام چالاندرُنی است. چال به معنای محل و اندرُنی همان اندرمونی است و این محل متعلق به خانواده میرزایی بوده است.
نکته آخر آن که تشکیل طایفه بر مبنای دو ویژگی است:
– ویژگی خویشاوندی (خونی)
– ویژگی موقعیت جغرافیایی (محله سکونت)
فقط دو طایفه است که براساس ویژگی خویشاوندی (خونی) در برگجهان شکل گرفته است، یکی طایفه طوسی (از یک سرشاخه به نام شیخعلی) و دیگری طایفه علیمردانی است. ولی ۸ طایفه دیگر با ترکیبی از دو ویژگی فوق شکل گرفته است.
مطلب پایانی که میخواهم بگویم خلقیات این طوایف است. با وجود عدم خویشاوندی و یا هم محله نبودن، به علت تعامل و زندگی با یکدیگر، تقریبا دارای یک فرهنگ مشترک هستند.
مانا باشید.
مجید جاننثاری
با سلام و احترام
ضمن تبریک سال نو و تشکر از شما در خصوص اعلام نظرتان و نکاتی که فرمودید
در ابتدا همانگونه که در مقاله مطالعه کردید اینجانب اعلام داشته که مشخص نیست جناب عبدالله کرد از کجا به برگجهان آمده و با تحقیق از افراد سرشناس لقب کرد را همان چوپان معنی کرده
حال اگر شما مستندی یا نقل قولی از شخص خاصی در این باره و یا خانواده ای که از شهر ری آمده اند دارید حتما با ذکر منبع اطلاع رسانی بفرمایید
در خصوص مطلب دیگر شما
حتما مطلع هستید که در محله کربلایی محمد علی (حیاط کنار مسجد) بغیر از خانواده کربلایی محمد علی و کربلایی رمضان دو فرزند دیگر کربلایی ابوالقاسم بنام تقی و علیجان نیز در این محله زندگی می کردند
حال توجه داشته باشید برخی از این خانواده هایی که شما بعنوان دیگر جان نثاری ها معرفی فرمودید از فرزندان همین کربلایی قربان برادر کربلایی رجب بوده که در شجرنامه اسم ایشان ذکر گردیده
لذا این خانواده ها نیز نسل مشترک با افراد این محله داشته و اینگونه این محله و برخی از این خانواده ها بخش زیادی از طایفه جان نثاری ها را تشکیل داده پس با این اوصاف آقا بابا جد چند خانواده بزرگ طایفه جان نثاری است و بخش عمده ای از این طایفه بر اساس رابطه نسبی و خویشاوندی (رابطه خونی) شکل گرفته است و دیگر خانواده ها هم به این طایفه ملحق شدند (به سبب هم محله ای بودن و زندگی در محله پاده که در مقاله به آن اشاره شد) که مجموعا طایفه جان نثاری ها را تشکیل می دهند
باتجدید احترام -سهیل جان نثاری
سلام و ادب
بسیار به شگفت آمدم از خواندن مقالهای که با نامخانوادگیام مطابقت داشت اما من اصالتا اهل این منطقه نیستم. دلیل شباهت نامخانوداگی این منطقه با محلهی لادان که در غرب اصفهان قرار دارد چیست؟