مجید جاننثاری، آبان ۹۷
در این مقاله ابتدا مفاهیم کلی مرتبط با کدخدایی ارایه میشود. سپس به موضوع کدخدایی در برگجهان پرداخته شده است.
با توجه به طولانی بودن این مقاله فهرست زیر ارایه شده است تا علاقمندان بتوانند مطالب مورد علاقه خود را زودتر بیابند.
فهرست بخش اول مطالب
مقدمه: معنی و مفهوم کدخدا
۱-کدخدا در دورهی عمدهمالکان
۲- کدخدا در دورهی مشروطه
۳- کدخدا در دورهی پهلوی اول
۴- نکات جالب کدخدایان
۵- وظایف کدخدایان در دوره سنتی و دورهی قانونی
۶- برگجهان و کدخدا
۷- نکات جالب در مورد کدخداهای برگجهان
فهرست بخش دوم مطالب
۸- عملکرد سه کدخدای شاخص برگجهان
۸-۱٫حبیباله خان
۸-۲٫حاج آعیسی
۸-۳٫کربلایی عبدالعظیم
۹- اسامی کدخدایان دیگر برگجهان
۱۰- سئوالات طرح شده در رابطه با مقاله
معنی و مفهوم کدخدا
کاربرد واژهی کدخدا به قرن سوم و چهارم هجری برمیگردد و در دورهی صفویه و قاجاریه بیشترین و مشهورترین معنی کدخدا به شرح زیر بوده است:
- فرد دانا
- رییس یا مرد خانه
- نگهبان و داروغهی شهر
- وزیر پیشکار بزرگان
- معتمد و رییس هر یک از محلات شهر
- متصدی امور روستا یا مدیر روستا
تاریخ به وجود آمدن کدخدا
برای دستیابی به تاریخ به وجود آمدن کدخدا میتوان به سه دوره اشاره کرد.
- کدخدا در دورهی مالکان بزرگ یا ارباب رعیتی
- کدخدا در دورهی مشروطه
- کدخدا در دورهی پهلوی اول
۱-کدخدا در دورهی عمدهمالکان
تا قبل از اصلاحات ارضی (توسط پهلوی دوم) یعنی در سه دورهی عمدهمالکان، مشروطه و پهلوی اول، ۵۵ درصد زمینهای کشاورزی به عمدهمالکان در روستاها تعلق داشت و مخرج مشترک همهی این عمدهمالکان، غیبت آنان بر روی زمینها بود. چون آنها به تنهایی از عهدهی کار بر روی زمینهای کشاورزی بر نمیآمدند. در ضمن، عمدهمالکان از قدرت بلامنازعی برخوردار بودند. آنها آنقدر قدرت داشتند که سکونت رعایا عملا با موافقت مالک ممکن بود و در صورتی که وی به هر علتی از زارع ناراحت بود میتوانست او را از ده بیرون کند.
ویژگی دیگر این دوران در آن است که دولت در این دوره به غیر از اخذ مالیات از روستا، کار دیگری با روستا نداشت. یعنی از دیدگاه دولت، روستا فقط از جهت پرداخت مالیات اهمیت داشت و در دیگر امور روستا دخالت نمیکرد و روستا کاملا غیر دولتی اداره میشد. به دیگر سخن اولین بخش خصوصی کشور در روستاها شکل گرفته است چرا که درآمد و هزینه و توسعه روستا به عهدهی خود روستاییان بوده است.
همانطور که متذکر شدم، عمدهمالکان یک مخرج مشترک داشتند و آن هم عدم حضور در زمینهای کشاورزی خود در روستا بود. اما آنها برای حفظ منافع خود، نیاز به نمایندگانی در روستا داشتند و به همین جهت آنها دو دسته نماینده در ده قرار دادند:
- مباشران، و
- کدخدایان
مباشران
معنی مباشر طبق فرهنگ فارسی معین عبارتست از: فاعل، انجام دهنده، ناظر، کارفرما
مالکان که عمدتا ساکن روستا نبودند، برای تامین حاکمیت خود، مدیریت مربوط به امور اقتصادی ( یعنی امور مربوط به کشاورزی و بازاریابی محصولات) را به فردی به نام مباشر واگذار میکردند. اگرچه مباشر و کدخدا هر دو نمایندگان حفظ منافع عمدهمالکان در روستاها بودند و از طرف مالکان بزرگ انتخاب میشدند، اما تفاوتی است بین مباشر و کدخدا. مباشر ضرورتا از خود روستا نبود. دیگر آنکه با روستاییان رابطهی نزدیکی نداشت. در سلسله مراتب روستایی، مباشر منصبی بالاتر از کدخدا داشت.
کدخدایان
کدخدایان که توسط مالکان عمده برگزیده میشدند افرادی از روستاها بودند که مورد قبول و معتمد روستاییان نیز بود. آنان در امور زراعتی، مشاوران عمدهمالکان بودند و مالکان بزرگ بدون مشورت و صلاحدید آنان کمتر در تنوع کشت یا سایر امور زراعتی، تصمیم قاطعی میگرفتند. کدخدایان پس از جمعآوری محصول، در پرداخت سهم ارباب وظیفه و نقش مهمی را ایفا میکردند. کدخدا در اداره روستا نقش تعیینکنندهتری (در مقایسه با مباشر) داشت. او به عنوان پایینترین ردهی تشکیلات بزرگمالکان بود و از نزدیک و تحت اوامر مالکان یا مباشران به اداره امور ده میپرداخت. مدیریت روستا در این دوره بر عهده نهاد سنتی کدخدا بود و دولت دخالتی و نظارتی نداشت و قوانین نیز برای شرح وظایف کدخدا به صورت مدون وجود نداشت. کدخدا از یک طرف به روستاییان و از طرف دیگر به مالکان تعلق داشت و او واسط بین رعیت و مالک بود. وی اداره روستا را هم برعهده داشت و سعی داشت براساس توان رعیت، بهرهکشی از آنان را سامان دهد. بنابراین مدیریت روستا در این دوره، فردمحور بوده است.
قدرت کدخدا از کجا سرچشمه میگرفت؟ چون کدخدا فردی بود از روستا که هم قابل اعتناد مالک و هم روستاییان بود، بنابراین قدرت خود را از کجا به دست میآورد؟
ماکس وبر میگوید اقتدار در یک جامعه از دو طریق صورت میگیرد: اقتدار بر مبنای سنت، و اقتدار بر مبنای قانون.
کدخدایان در این دوره قدرت خود را از سنت میگرفتند، چون اقتدار زمانی به وجود میآید که فرد مقتدر، فرمان دادن را حق خویش بداند و پیروان نیز معتقد باشند که موظف به اطاعت از این اوامر هستند. بنابراین کدخدا قدرت خود را از سنت حاکم بر روستا کسب میکرد. لذا سلطه کدخدا یک سلطه سنتی بوده است و نه یک سلطه قانونی. کدخدا را مالکان عمده انتخاب میکردند و این عامل مهم و ویژه را در نظر داشتند تا از میان افراد قابل اعتماد روستا، کدخدا را برگزینند. اگرچه کدخدا منصبش از مباشر پایینتر بوده است، اما نقش وی در روستا تعیینکنندهتر از مباشر بود.
۲- کدخدا در دورهی مشروطه
همانطور که شرح داده شد، تا قبل از مشروطه، دولت به غیر از اخذ مالیات هیچگونه دخالت دیگری در روستاها نداشتند. اما در زمان مشروطه، هنگامی که خواستند روستا را تحت نفوذ دولت قرار دهند، به علت آنکه مقام کدخدایی جایگاه محکم و پابرجایی را در روستا داشت، انقلابیون در فکر آن برآمدند که از طریق کدخدا به این مهم دست پیدا کنند. لذا در قانون تشکیل ایالات و ولایات مصوب ۱۴ ذیالقعده سال ۱۳۲۵ آمده است:
“در باب کدخداها و امور راجعه به قُرا- اداره امور ده با کدخداست که با رضایت اکثر ساکنان روستا و با تصویب مباشر و مالک و امضای نایبالحکومه به این سمت برگزیده میشود.”
از این تاریخ به بعد کدخدا که یک مقام سنتی در ده محسوب میشد، به یک مقام اداری دولت تبدیل میگردد.
قدرت کدخدا در این دوره از کجاست؟
اگر در دورهی قبل از مشروطه کدخدای سنتی قدرت خود را از سنت به دست میآورد، این بار کدخدای دوران مشروطه قدرت خود را از قانون به دست میآورد و وی میبایست امور مربوط به مسایل و مشکلات روستا را از طریق مراجع ذیربط حل و فصل میکرد و مانند دورهی قبل از مشروطه، حل و فصل مسایل “کدخدامنشی” نبود. در این دوره دیگر بخشنامهها و دستورالعملها جایگزین “کدخدامنشی” میشود. اما باید توجه داشت که شیوهی کدخدامنشی به قدری تاثیرگذار بوده که امروزه در قرن ۲۱ نیز هنوز به این سنت در بسیاری از قراردادها اشاره میشود و بیان میشود در صورت حل اختلاف ابتدا کدخدامنشی و ریشسفیدی انجام گیرد و در صورت عدم نتیجه به مراجع قانونی مراجعه گردد.
نکتهی مهم در این دوره: نکته حائز اهمیت در این دوره آن است که قانون تشکیل ایالات و ولایات در باب کدخداها، در واقع نقشی را به عنوان ادارهکننده امور روستایی برای وی به رسمیت شناخته و این امر به منزله به رسمیت شناختن مدیریت سنتی است و هیچگونه تحولی را در آن به وجود نیاورد و فقط منصب کدخدا را که منصبی سنتی بود، به منصبی دولتی تبدیل نمود. اما ساخت یا چارت سازمانی قدرت در روستا را به کلی تغییر نداد و تنها تغییرات حاصل در چارت آن است که در این دوره بزرگمالکان یا مالکان عمده به صورت نمایندگان در مجلس ظهور کردند و تغییر کوچک دیگر آنکه کدخدا با امضای نایبالحکومه به رسمیت میرسید.
نایبالحکومه در برگجهان
از تاریخ مشروطه تا پایان عمر کدخدایی در برگجهان دو نفر نایبالحکومه در برگجهان بودند: مشکات و آحبیب.
مشکات یا رهنما: مشکات یا رهنما یکی از ۵۳ نفر از حزب توده بودند که توسط رضاشاه دستگیر شدند که سرگذشت طولانی داشته و در مقالهای جداگانه به آن خواهیم پرداخت.
مشهدی آحبیب: دومین نایبالحکومه برگجهان مشهدی آحبیب بود. لازم به ذکر است گاهی خود کدخدا نایبالحکومه بود. چنانکه مشهدی آحبیب هم اینگونه بود.
۳- کدخدا در دورهی پهلوی اول
در این دوره نیز ساخت قدرت در روستا از سه گروه تشکیل میشد:
- مالکان بزرگ یا عمدهمالکان
- مباشران
- کدخدایان
جالب توجه است که در هر سه دورهی بزرگمالکان، مشروطه و پهلوی اول به نقش این سه گروه در ساخت قدرت روستا تکیه شده و اهداف خود را در قالب کدخدا – که در پایینترین ردهی سازمانی قرار گرفته و از یک طرف به بزرگمالکان و مباشران و از طرفی دیگر به رعایا تعلق داشت – تامین میکردند.
رضاشاه برای سربازگیری نیاز به نمایندگانی در روستا داشت تا افرادی که به سن مشمولیت میرسند را به دولت اعلام نمایند زیرا در آن زمان ۸۰ درصد جمعیت کشور در روستاها زندگی میکردند و روستاها از اهمیت خاصی برخوردار بود. بنابراین رضاشاه در آذرماه ۱۳۱۴ قانونی مستقل تحت عنوان “قانون کدخدایی” در ارتباط با مدیریت روستا به تصویب مجلس میرساند و کدخدا در نقش سنتی خود به عنوان منصبی اداری نیز مطرح میگردد.
۴- نکات جالب توجه کدخدایان در سه دوره
- در قانون جدید در زمان رضاشاه اشارهای به رضایت رعایا و نقش آنان در انتخاب کدخدا نشده، اما اسناد و مدارک نشان میدهد حتی بعد از تصویب این قانون در معرفی کدخدا برای دریافت حکم رسمی، رضایت رعایا نیز دخیل بوده است و در معرفینامهی کدخدا قید میشد که از طرف مالک یا مالکان و رعایا منصب کدخدایی صادر میگردد.
- در دوره بزرگمالکان و مشروطه اشارهای به چگونگی محاکمه و انفصال کدخدایان نکرده بودند. اما در قانون کدخدایی دوره رضاشاه مقرر نموده بودند هرگاه کدخدا از انتظامات امور زراعتی فروگذار کند به تقاضای مالک یا مالکان عزل خواهد شد.
- در هر سه دورهی بزرگمالکان، مشروطه و پهلوی اول نام مالکان و رعایا به عنوان تاییدکنندهی کدخدا آورده میشود با این تفاوت که در دورهی بزرگمالکان کدخدا توسط مالکان عمده انتخاب میشد و اگر مورد قبول رعایا نبود، آنها حرفی برای گفتن در مقابل قدرت مالکان نداشتند چرا که کدخدا از طرف مالکان بزرگ انتخاب شده و حافظ منافع آنها بود. اما اگر کدخداها از اموری که مالکان بزرگ تعیین کرده بودند سرپیچی کرده یا آنها را به خوبی انجام نمیداند، بلافاصله از طرف بزرگمالکان عزل میشدند. یک قانون نانوشتهی یک طرفه حاکم بود.
- منصب کدخدایی مادمالعمر بود. یعنی تا زمانیکه رعایا و مالک از او رضایت داشتند او کدخدا بود. مگر آن که فوت کند یا به دلایلی منافع مالکان را در دورهی عمدهمالکی یا منافع رعایا را در دورهی پهلوی اول تامین نمیکرد. در این صورت کدخدا تغییر و فرد دیگری به جای او برگزیده میشد.
- تصدی منصب کدخدایی دارای شرایط ویژه یا دارای مهارت خاصی نبود اما به طور عرفی و سنتی کدخدایان از افراد مرفه، معتمد و شایسته در مدیریت و از میان خردهمالکان انتخاب میشد.
۵-وظایف کدخدایان در دوره سنتی و دورهی قانونی
جدول وظایف کدخدا در دورههای سنتی و قانونی و مقایسه آنها با هم در زیر ارایه شده است:
ردیف |
شرح وظایف کدخدا |
دوره سنتی |
دوره قانونی |
نقاط مشترک |
۱ | رابط بین رعایا و مالک یا مالکان |
* |
– |
– |
۲ | حافظ منافع مالکان بزرگ |
* |
– |
– |
۳ | پرداخت سهم ارباب |
* |
– |
– |
۴ | خدمات عمومی مانند لایروبی نهرها و توزیع آب و غیره |
* |
* |
* |
۵ | مهمانداری و پذیرایی از ماموران دولتی و مسافران روستا |
* |
* |
* |
۶ | ثبت تولد، ازدواج و فوت |
– |
* |
– |
۷ | مسائل مربوط به نظام وظیفه |
– |
* |
– |
۸ | حل اختلاف رعایا |
* |
* |
* |
۶-برگجهان و کدخدا
شرایط به وجود آمدن کدخدا در روستای برگجهان هیچگونه شباهتی به دورهی بزرگمالکان نداشته است، زیرا به وجود آمدن بزرگمالکان تابع شرایطی بوده که آنها را به چهار طبقه عمده تقسیم میکرده است:
- عمدهمالکانی که از خاندان سلطنتی، امرای لشکری و کشوری تشکیل میشدند.
- عمدهمالکانی که از خانهای قبایل مهم و بزرگ کشور بودند.
- عمدهمالکانی از تجّار و بازرگانان که به سرمایهگذاری زمین پرداخته بودند.
- عمدهمالکانی که صاحب چندین پارچه ده و آبادی بودند.
هیچیک از طبقات فوق در منطقه لواسانات بزرگ و کوچک وجود نداشته است. علت ظاهری عدم وجود بزرگمالکان در منطقه لواسانات را میتوان مشابه مواردی دانست که در کتاب ایرانشناس بریتانیایی به نام خانم لمبتون اشاره کرده است. وی در کتاب “مالک و زارع” به تقسیمبندی مناطقی از ایران اشاره نموده است که در آن بزرگمالکان یا خردهمالکان وجود دارند. یعنی لواسانات هم جزو مناطقی بوده که خردهمالک داشته است. البته این دلیل ظاهری است ولی دلیل ریشهای یا علت اینکه چرا منطقه لواسانات مالکان عمده نداشته را اینجانب نمیدانم و از شما دوستداران برگجهان استمداد میطلبم. در کتاب نامبرده مناطق بزرگمالک و خردهمالک چنین برشمرده شده است:
- مناطق بزرگمالکان: استانهای سیستان و بلوچستان، فارس و کردستان.
- مناطق خردهمالکان: اردستان، کوه کرکس، مورچهخورت، میمه، بعضی دهات یزد، اردکان، خراسان، اصفهان، قهدریجان، فریدن.
بنابراین در برگجهان کدخدا از بدو تاسیس به انتخاب بزرگمالکان نبوده، چون این طبقه از قدرت، در برگجهان وجود نداشته است. لذا نحوهی انتخاب کدخدا و شرح وظایف او تابع قانون نانوشتهی سنتی و “قانون کدخدایی” دورهی پهلوی اول بوده است.
۷- نکات جالب در مورد کدخداهای برگجهان
درباره کدخدایان و کدخدایی در برگجهان نکات زیر جالب توجه است:
- کدخدا توسط رعایا انتخاب میشد.
- کدخدایان معمولا از قشر مرفه، معتمد و مدیر در روستا بودند.
- هیچگونه بودجهای توسط دولت برای کدخدایان پیشبینی نشده بود.
- حقالزحمه کدخدا فقط به صورت حق سفره بود که جهت پذیرایی از مامورین و مراجعین به منزل او صرف میشد.
- بودجهی روستا و خدماتی که توسط کدخدا مدیریت میشد از محل باج کوه تامین میشد.
- هیچگونه درآمد مردمی و یا خودیاری به جز باج کوه برای کدخدا در نظر گرفته نشده بود.
- منصب کدخدا مادامالعمر بود مگر آن که او فوت کند و یا رعایا بخواهند او را تغییر دهند و فرد دیگری را برگزینند.
در ادامه خواهید خواند:
۸- عملکرد سه کدخدای شاخص برگجهان
۸-۱٫حبیباله خان
۸-۲٫حاج آعیسی
۸-۳٫کربلایی عبدالعظیم
۹- اسامی کدخدایان دیگر برگجهان
۱۰- سئوالات طرح شده در رابطه با مقاله
با درود فراوان و تشکر بى پایان از زحمات شما