علیاکبر لبافی، آذر ۹۷
طایفه مجاوری یکی از ده طایفه اصلی و بزرگ روستای برگجهان است.
طایفه مجاوری در محلهی روبار (ساحل رودخانه) سکونت داشته و دارند. این محله در مجاورت آرامگاه امامزاده اسماعیل قرار دارد. به این مناسبت دو طایفه ساکن در محلهی روبار با نام فامیل مجاوری و مقدس هستند. در موضوع رابطه طایفه مجاوری با امامزاده شایعات دیگری هم مطرح است که امیدواریم در آینده به این موضوع بپردازیم.
خانواده
آقای رضا مجاوری که نام کامل ایشان غلامرضا است، در سال ۱۳۱۰ در تهران متولد شد. او دارای دو برادر به نامهای محمدرضا و علیرضا بود که علیرضا از دنیا رفته است. معصومه، ملک، زری، اقدس، اشرف و مولوک شش خواهر رضا مجاوری هستند. این ۹ تن فرزندان حسین مجاوری و آسیه حدادی هستند. شغل حسین مجاوری بنا بود و وی به اوس (استاد) حسین همایون مشهور بود.
استاد حسین مجاوری- پدر رضا مجاوری- فرزند غلامرضا مجاوری و همایون شیخعباسی بود. در روستای برگجهان مرسوم است که نام پدربزرگ را روی یکی از نوادگان (و اغلب نوهی بزرگ) میگذارند. رضا مجاوری نیز مطابق این رسم نام پدربزرگ را به میراث برده است. خانم همایون شیخعباسی از طایفه مجاوری است. نام فامیل شیخعباسی نیز شاخهای از طایفه مجاوری است. همایون از جمله زنان معدود و مشهور روستا بود که در طول تاریخ مذکر روستا، نامشان در کنار دیگر شیرزنان ثبت شده است. این زنان آن چنان از شهرت و مدیریتی برخوردار بودند که در جامعه سنتی و مردسالار نامشان بر سر زبانها بود. یکی از ویژگیهای این زنان این بود که گاهی فرزندان آنان برخلاف عادت مرسوم، به نام مادرشان خطاب میشدند. توضیح آن که رسم معمول روستاییان نامیدن فرزندان به نام پدر بود. مثلا حسینِ غلامرضا یعنی حسین فرزند غلامرضا. مردم بجای این خطاب، استاد حسین و برادرش استاد حسن را اوس حسینِ همایون یا اوس حسنِ همایون مینامیدند چرا که همایون نیز در زمره شیرزنان روستا بود.دلیل دیگر نامیدن استادحسن و حسین به نام مادرشان، درگذشت زودهنگام پدر آنان یعنی غلامرضا بوده است.
استاد حسین مجاوری (پدر رضا مجاوری) سه ساله بود که پدرش درگذشت. غلامرضا مجاوری جزو افرادی بود که خیلی زود از روستا به تهران مهاجرت کرد. بنابراین کمتر به برگجهان آمدوشد داشت و زمینهای خود در برگجهان را نیز فروخته بود. استاد حسین و برادرش که هردو معمار یا بنا بودند در تهران به ساخت و ساز برای خود و دیگران اشتغال داشتند. به این ترتیب چندین بار در سطح شهر تهران جابجا شدند: از محله پدری در بازارچه سقاباشی تا خیابان عینالدوله، خورشید، پشت کارخانه برق تا بروجردی و مسجد یاسین و نبرد. بیشترین ساخت و ساز آنان به خیابانی در غرب میدان بروجردی اختصاص داشت و لذا نام این خیابان را مجاوری نهادند. بعد از انقلاب این خیابان به شهید مغانلو تغییر یافت.
ساخت چند حمام در محلههای بروجردی تا باغچهبیدی(حمام جواهری و حمام زمرد و حمام نبش خیابان مجاوری) و ساخت مسجد یاسین از آثار آنان است. ساختمان یاس در نبش شمال شرق میدان بهارستان نیز از آثار استاد حسین است که هنوز پابرجاست. استاد حسین و برادرش بنایان زیادی را از اهالی روستای برگجهان تربیت کردند. در این میان از استاد اکبر، استاد نجف، استاد حسن طوسی(شهید)، علی کوکب و حسین جعفر میتوان نام برد.
استاد حسین ارتباطش را با برگجهان قطع نکرد و منزلی در روبروی حسینیه سرده داشت. وی با حاج رستم طوسی ارتباط نزدیک داشت و هر وقت قصد رفتن به برگجهان داشتند گروهی همراه خانواده خود و برادر به لتیان رفته و حاج رستم برای حمل بار اثاثیه آنان چاروا به آنجا میفرستاد تا به برگجهان بروند. معمولا در روزهای تعطیل طولانی و مناسبتها به ویژه ده روز محرم، خانواده استاد حسین به برگجهان میرفتند. استاد حسین در سال ۱۳۵۴ درگذشت.
آقای رضا مجاوری در سال ۱۳۳۹ با سرکار خانم کوکب ابراهیم ازدواج میکند. این زوج دارای چهار فرزند به نامهای عباس، مهناز، فرناز و امیرسامان هستند.
اطلاعات کلی
نام اصلی: غلامرضا مجاوری که به اختصار به رضا مجاوری معروف است. در برخی گزارشها حمیدرضا مجاوری نیز نامیده شدهاند.
سال تولد: فروردین ۱۳۱۰
محل تولد: تهران
نام پدر: استاد حسین مجاوری
منزل پدری: واقع در بازارچه سقاباشی
دارای مدرک تحصیلی: متوسطه
محل تحصیل: مدارس صابر و ترقی در خیابان دلگشا و میدان خراسان
سوابق کاری: مدیر فیلمبرداری، فیلمبردار، دستیار فیلمبردار، لابراتوار، چاپ ، نور پرداز، قطع نگاتیو، صدا گذاری، مدیر تدارکات، تدوین.
زادگاه پدری: روستای برگجهان از توابع شهرستان شمیرانات استان تهران
ورود به سینما
از آقای رضا مجاوری پرسیدم در بین اهالی روستای برگجون سابقهای وجود نداشت که کسی در رشته فیلمبرداری یا سینما کار کند. چطور شد که به این حرفه وارد شدید؟
پاسخ:
از ۶-۷ سالگی به سینما علاقه داشتم و با پسرعموها به سینما میرفتم و به ویژه فیلمهای پر زدوخورد را دوست داشتم. بزرگتر که شدم این زمینه کاری رو انتخاب کردم و در حدود ۲۵ سالگی بود که توسط دوستم حسن شریفی وارد سینما شدم، سال ۱۳۳۵٫ مدرسه من و فردین هم اتفاقا یکی بود.
یعنی به عنوان فیلمبردار مشغول کار شدید؟
پاسخ:
نه، ورود من به کار فیلمبرداری یکباره نبود. ابتدا به صورت کارگر فنی و سپس در قسمت چاپ ، لابراتوار ، برش نگاتیو در بخش فنی و تدارکات “اطلس فیلم” مشغول شدم. سپس در صدابرداری و صداگذاری کار کردم. با همراهی دوستان دستیار فیلمبردار شدم. با فیلمبردارانی مانند قدرتاله احسانی، واهان بیجانیان، و فریدون قوانلو کار کردم. مدتی هم کار تدوین کردم.
آقای مجاوری اضافه کرد: فیلمبرداران در آن زمان تحصیلات دانشگاهی نداشتند و معمولا باید از قسمت فنی و چاپ و لابراتوار شروع میکردند تا جزییات فنی کار را یاد بگیرند.
برش نگاتیو
در فاصله سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۴ آقای مجاوری برش نگاتیو ۹ فیلم سینمایی زیر را برعهده داشتند:
– دختری از اصفهان (گرجی عبادیا ۱۳۳۹)
– بیم و امید (گرجی عبادیا ۱۳۳۹ )
– دخترها اینطور دوست دارند (اسماعیل پورسعید ۱۳۴۱)
– اشک شوق (احمد صفایی ۱۳۴۱ )
– زن ها فرشته اند (اسماعیل پورسعید۱۳۴۲)
– جدال به خاطر عشق (عبدالعلی خرمی۱۳۴۲)
– ترس و تاریکی (محمد متوسلانی ۱۳۴۲)
– نبرد غولها (رضا بیکایمانوردی۱۳۴۴)
– سه تا نخاله (صابر رهبر۱۳۴۴)
دستیار فیلمبردار
گرجی عبادیا در “اطلس فیلم” همراهی خوبی با آقای مجاوری داشت و دست وی را برای پیشرفت باز گذاشت و او را در معاونت آقای فریدون قوانلو در فیلمبرداری قرار داد. در سالهای بعد مجاوری با واهاک وارطانیان، اسحاق نعمان، سعید نیوندی کار کرد و تجربه اندوخت. مجاوری در فاصله سالهای ۱۳۳۹ تا۱۳۴۴ در ۱۵ فیلم دستیار فیلمبردار بود.
– بازی عشق (والتربیور ۱۳۳۹)
– بیم و امید (گرجی عبادیا ۱۳۳۹)
– ماجرای پروین (فریدون قوانلو ۱۳۳۹)
– پول حلال (فریدون قوانلو ۱۳۳۹)
– دختری از اصفهان (گرجی عبادیا ۱۳۳۹)
– فرشته فراری (گرجی عبادیا ۱۳۳۹)
– مکر ابلیس (ابوالقاسم جنتی عطایی و گرجی عبادیا ۱۳۴۱)
– گربه وحشی (پرویز خطیبی ۱۳۴۱ )
– ساحل دور نیست (سردار ساگر ۱۳۴۱ )
– زمین تلخ (خسرو پرویزی ۱۳۴۱)
– دخترها اینطور دوست دارند (اسماعیل پورسعید ۱۳۴۱)
– زن ها فرشته اند (اسماعیل پورسعید ۱۳۴۲)
– ترس و تاریکی (محمد متوسلانی ۱۳۴۲ )
– گناه من چیست (گرجی عبادیا ۱۳۴۳)
– شهر بزرگ (روبرت اکهارت ۱۳۴۴)
تدوین فیلم
آقای مجاوری تدوین ۱۲ فیلم را برعهده داشته است. اشتغال ایشان در کار تدوین فیلم مربوط به سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۵ است. مشخصات فیلمهای تدوین شده توسط ایشان به شرح زیر است:
– دنیای قهرمانان (کمال مطیعی ۱۳۴۶ )
– قوس و قزح (کمال مطیعی ۱۳۴۷ )
– سه فراری (آراماییس آقامالیان ۱۳۴۸ )
– رنگین کمان (اسماعیل پورسعید ۱۳۵۰ )
– در آمریکا اتفاق افتاد (جواد قایم مقامی ۱۳۵۰)
– پهلوان در قرن اتم (مهدی میرصمدزاده ۱۳۵۰ )
– توبه (کمال مطیعی ۱۳۵۱)
– خردجال (کمال مطیعی ۱۳۵۱ )
– مروارید (کمال مطیعی ۱۳۵۲ )
– رو سیاه (اسماعیل پورسعید ۱۳۵۲ )
– انگشت نما (اسماعیل پورسعید ۱۳۵۴)
– سیاه بخت (عباس کسایی ۱۳۵۵)
فیلمبردار
و اما آقای مجاوری کار فیلمبرداری را از حدود سال ۱۳۴۰آغاز کرد. این بخش مهمترین یا پرحجمترین بخش از کارنامه ایشان است چرا که فیلمبرداری ۲۳ فیلم را در این بخش در کارنامه خود دارد و حدود ۲۰ سال از فعالیت هنری این هنرمند پیشکسوت را در بر دارد. کارنامهای همزمان با کارنامه درخشان کشور در صنعت تولید فیلم و تحول سینمای ایران است. دورهای که هنرمندان و چهرههای ماندگار سینمای ایران را پرورش داد.
رضا مجاوری نخستین کارش به عنوان فیلمبردار در فیلم طلاق بود. او میگوید دوستم آقای عباس کسایی که کارگردان و تهیهکننده بود و کارم را در اطلس فیلم دیده بود به من پیشنهاد فیلمبرداری طلاق را داد ولی من پاسخ مثبت ندادم تا از گرجی کسب اجازه کنم و ایشان هم اجازه داد.
کارشناسان فیلمبرداری طلاق را به عنوان نخستین کار مجاوری در حد بسیار خوبی ارزیابی کردهاند. فیلمبرداری دومین کار مجاوری باز هم در اطلس فیلم و با حمایت گرجی اتفاق افتاد. گرجی میدان را برای آقای مجاوری باز میگذاشت و حتی وقتی دوربینی خراب شد (دوربین در آن زمان قطعا بسیار گران قیمت بود) از او خواست که آن را باز کند و عیب دوربین را برطرف کند.
آقای مجاوری معتقد است کارگردانهای مختلف به دلایل مختلف با من کار کردند. آنها روشها و سلایق متفاوتی داشتند. نادری از حرکت دوربین من تعریف میکرد. چرا که مرثیه را در شلوغی میدان شوش و لنز تله فیلمبرداری کردم. تعقیب و گریز فیلم پنجه آهنین میرصمدزاده را تماما من گرفتم. نورپردازی و سایه و روشن خاص این فیلم با من بود. این روش فیلمهای جنایی بود. برعکس در فیلم کمدی پورسعید باید نور تخت میدادم. اما یکی از کارهای مهم من نورپردازی سریال سلطان صاحبقران بود. بیشترین صحنههای فیلم در کاخ گلستان بود که به دلیل وجود آیینهکاری بسیار دشوار بود تا انعکاس نور و دوربین مشکلی در صحنهها ایجاد نکند.
فهرست کارهای آقای مجاوری در فیلمبرداری به شرح زیر است:
– طلاق (عباس کسایی ۱۳۴۲ )
– دختر ساری (گرجی عبادیا ۱۳۴۲)
– مقصر پدرم بود (رضا صفایی ۱۳۴۵ )
– دنیای قهرمانان (اسماعیل پورسعید ۱۳۴۶ )
– قوس و قزح (اسماعیل پور سعید ۱۳۴۷)
– سر سخت (اسماعیل پورسعید ۱۳۴۷ )
– تونل (نادر قانع ۱۳۴۷)
– پنجه آهنین (مهدی میرصمدزاده ۱۳۴۷)
– سه فراری (آراماییس آقامالیان ۱۳۴۸)
– بابا کوهی (داود ملاپور ۱۳۴۸)
– سه تا جاهل (پرویز نوری ۱۳۵۰)
– رنگین کمان (اسماعیل پورسعید ۱۳۵۰)
– یک میلیونر و دو مفلس (محمد متوسلانی ۱۳۵۱)
– قدیر (رضا علامهزاده ۱۳۵۱)
– خوشگله (اسماعیل پورسعید ۱۳۵۱)
– خردجال (کمال مطیعی ۱۳۵۱) یکی از دو فیلم رنگی کار آقای مجاوری
– احمد چوپان (عباس کسایی ۱۳۵۱)
– رو سیاه (اسماعیل پورسعید ۱۳۵۲)
– انگشت نما (اسماعیل پورسعید ۱۳۵۴)
– مردی در آتش (نادر قانع ۱۳۵۵)
– سیاه بخت (عباس کسایی ۱۳۵۵)
– مرثیه (امیرنادری ۱۳۵۶)
– طلوع انفجار (پرویز نوری ۱۳۵۹)
مدیر فیلمبرداری
آقای رضا مجاوری در کسوت مدیر فیلمبرداری نیز سوابق مهم و بسیاری دارند. ایشان مدیر فیلمبرداری بیش از ۱۵ فیلم بودهاند که در زیر به تعدادی از آنها اشاره شده است:
– پاتو اندازه گلیمت دراز کن (گرجی عبادیا ۱۳۴۶)
– در آمریکا اتفاق افتاد (جواد قایم مقامی ۱۳۵۰)
– پهلوان در قرن اتم (مهدی میرصمدزاده ۱۳۵۰)
– یک جو غیرت (علی آزاد ۱۳۵۱)
– فدایی (رضا علامهزاده ۱۳۵۱)
– توبه (اسماعیل پورسعید ۱۳۵۱)
– مروارید (اسماعیل پورسعید ۱۳۵۲)
– شب زخمی (محمد صفار ۱۳۵۶)
– امشب اشکی میریزد (منوچهر مصیری ۱۳۵۹)
– طلوع انفجار (پرویز نوری ۱۳۶۰)
– زنگ اول (نظام فاطمی ۱۳۶۳)
– رهاشدگان (غلامرضا جنتخواه دوست ۱۳۷۴)
فیلمبردار مجموعههای تلویزیونی
آقای مجاوری داستان شروع همکاری با آقای علی حاتمی را چنین بیان کردند:
برای فیلمبرداری از فیلم طوقی در مشهد اردهال به فیلمبرداری همزمان چند فیلمبردار نیاز بود که از من هم خواستند کمک کنم. فیلمبردار آن فیلم آقای مازیار پرتو بود. من برای فیلمبرداری شات انتخاب شدم. کارم خوب بود و علی حاتمی در آن کار به من جایزه داد. بعد در سریال سلطان صاحبقران سراغ من آمدند. شش ماه کار فیلمبرداری طول کشید. این سریال ۱۳ قسمت بود.
یکی از عوامل سینما در جراید قبل از انقلاب چگونگی فیلمبرداری آقای رضا مجاوری در فیلم طوقی را چنین نقل کردهاست:
“چون آفتاب غروب کرده بود، آقای مازیار پرتو مدیر فیلمبرداری به حال غش افتاد. یادم میآید دوربینی که در دست رضا مجاوری بود، اری فلکس با لنز تله بود و با تمام قوای خود فیلمبرداری مینمود. اهل فن میدانند که روی دست و تله چقدر حساس و سخت و باور نکردنی میباشد. پلانها از لحاظ فنی و قابلیت دید خیلی مهم هستند و بندرت شخصی میتواند با امکانات خیلی ضعیف آن زمان هم دیافراگم و فوکوس را با هم عوض کند. چون جمعیت اطلاع نداشتند، اگر به فیلمبردار برخورد میکردند، با کوچکترین تکانی دوربین از حالت نت بودن خارج میشد. بنابراین فیلمبردار روی دست هم باید دوربین خودش را کنترل کند و هم مواظب حرکات جمعیت و بازیگران باشد و هم نکات فنی دوربین را رعایت کند. با این وصف مجاوری کار فیلمبرداری خود را انجام داد. چند روز بعد، پس از دیدن پلانها، مرحوم علی حاتمی مبلغ یکصد هزار ریال از طرف آقای مصیبی تهیه کننده فیلم به شخص رضا مجاوری داد و تمام برداشتهای دوربین رضا مجاوری را در آن سکانس استفاده کرد که باعث کدورت دوستان دیگر گردید.”
مجموعههای تلویزیونی که آقای مجاوری فیلمبردار بوده است عبارتند از:
– سلطان صاحبقران به کارگردانی علی حاتمی، ۱۳۵۴ که در سالهای ۱۳۵۴ و ۱۳۵۶ از تلویزیون ملی ایران در ۱۰ قسمت پخش شد.
– مرد اول به کارگردانی پرویز کاردان، ۱۳۵۵ که در ۲۶ قسمت در تلویزیون ملی ایران به نمایش درآمد.
– دو به اضافه دو به کارگردانی پرویز کاردان، ۱۳۵۶ که در ۱۷ قسمت ساخته شد.
– ابراهیم در گلستان فیلم عروسکی به کارپردانی ایرج امامی،۱۳۶۱ دومین فیلم رنگی اقای مجاوری بود که ۱۰ قسمت به نمایش درآمد.
– نوروزنامه به کارگردانی مهوش جزایری که در ۱۰ قسمت در نوروز ۱۳۶۳ از تلویزیون پخش شد.
– کشتی نوح، به کارگردانی سعید امامی، ۱۳۶۰ که در ۱۰ قسمت ساخته شد.
بازیگری
آقای مجاوری بازیگری در یک فیلم را نیز در کارنامه خود دارد. وی در فیلم ستارهها (جلد ۱: ستاره میشود- فریدون جیرانی۱۳۸۴) به عنوان فیلمبرداری قدیمی ایفای نقش کرده است.
پس از آن آقای مجاوری خود را بازنشسته کردند.
ادامه گفتگو با آقای مجاوری
به آقای مجاوری گفتم وقتی شنیدم شما پیشکسوت فیلمبرداری هستید بسیار امیدوار شدم چرا که اطمینان داشتم شما فیلمها یا عکسهای زیادی از برگجون و برگجونیها گرفته اید. آیا درست فکر کردم؟
پاسخ:
نه. من فیلم و عکس از برگجون و برگجونیها ندارم. یکی اینکه ما اون موقع علاقه زیادی به برگجون نداشتیم و من اغلب در سفر و مشغول کار بودم. دوربین فیلمبرداری هم گران بود و متعلق به محل کارم بود و من دوربین نداشتم.
یکی از عکسهایی که به طور اتفاقی تعدادی از برگجونیها در آن هستند در زیر تقدیم شده است:
چرا برای یکی از فیلمها از برگجون به عنوان محل فیلمبرداری استفاده نکردید؟ یا دست کم پیشنهاد ندادید؟
پاسخ:
بله من از برگجون جدا شده بودم. البته در جاجرود فیلمبرداری کردهام. ولی برگجون نه.
آیا افراد دیگری را در سینما مشغول کردید؟
پاسخ:
بله. آقای جلال زندی که به سینما علاقه داشت و اکنون هم در سینما مشغول هستند و فیلم تختی را دارند میسازند. علاوه بر این برادرانم محمدرضا (در فیلمهای مروارید، باباکوهی، یک میلیونر و دو مفلس، و مرثیه) و مرحوم علیرضا (در فیلم مقصر پدرم بود) بازی کردند. محمدرضا مجاوری در نوجوانی با گوگوش هم بازی کرده است. در برخی از فیلمها (مانند فیلم مردی در آتش) نیز وی به عنوان کمک فنی با من همکاری کرد. در نورپردازی سریال عروسکی ابراهیم در گلستان نیز آقای سعید اثباتی به من کمک کرد.
تقدیرها
نام آقای مجاوری به عنوان فیلمبردار در رسانههای مختلف و در شناسنامه فیلمها درج شده و برای اهالی روستای برگجهان موجب افتخار است. با جستجو در اینترنت به راحتی میتوان به مطالب انواع رسانهها که در آن از استاد مجاوری یاد کردهاند دست یافت.
دوازده صفحه از کتاب خاطرات و خطرات فیلمبرداران سینمای ایران، تالیف آقای غلام حیدری که توسط دفتر پژوهشهای فرهنگی منتشر شده است به آقای رضا مجاوری و کارهای او اختصاص دارد.
از آقای مجاوری در جشنوارههای مختلف مرتبط با سینما تقدیر شده است. دو نمونه از آخرین آنها سومین دوره جشنواره هیلاجی در اسفند ۱۳۹۵ و مراسم شب نقرهای فیلمبرداران سینمای ایران در موزه سینما در خرداد ماه سال جاری بود. در گزارش مراسم جشنواره هیلاجی آمده است:
“برگزاری بزرگداشت رضا مجاوری فیلمبردار آثاری چون طلاق به کارگردانی گرجی عبادیا، مرثیه به کارگردانی امیر نادری و سریال سلطان صاحبقران به کارگردانی علی حاتمی دیگر بخش این برنامه بود. در این بخش مجید بزرگر و امیر شهاب رضویان خاطراتی از سالهای نخستین ورودشان به سینمای و فیلمهای کوتاهی که ساخته بودند و حمایتهای رضا مجاوری از آنها بازگو کردند. امیر شهاب رضویان ضمن اشاره به اهمیت برگزاری بزرگداشتهایی اینچنین برای چهرههای قدیمی و بنیانگذاران سینمای ایران گفت: این آدمها بودند که سینمای ایران را بنا نهادند و مهمتر از آن در روزگاری که سینماها زیر سلطه فیلمهای آمریکایی بود مردم را با سینمای ایران آشنا کرده و آشتی دادند. رضا مجاوری نیز به خاطر این مراسم از همه جوانان سینمای ایران تشکر و برای آنها آرزوی موفقیت کرد.”
در گزارش مراسم شب نقرهای که برای تجلیل از چهار فیلمبردار نامی سینمای ایران در موزه سینما برگزار شد آمده است:
“در ادامه مراسم برای تجلیل از رضا مجاوری، تورج منصوری یادداشتی را از طرف پرویز نوری برای حضار خواند و در ادامه بعد از پخش کلیپی از این هنرمند، امیر نادری که اکنون در ایران زندگی نمیکند نیز پیامی تصویری را که برای رضا مجاوری ارسال کرده بود به نمایش درآمد.”
سخن پایانی
اگرچه نگارنده صلاحیت ارزیابی و رتبهبندی فیلمبرداران را ندارم و به طور قطع افراد دیگری در تکنیک یا حجم کار یا سابقه کار و قدمت حضور در سینما در تاریخ سینمای ایران در رتبه بالاتری از آقای مجاوری قرار دارند و به ویژه از شهرت بیشتری برخوردار باشند، اما وقتی همهی این شاخصها را با هم در نظر بگیریم قطعا جناب استاد رضا مجاوری در بین ۳ نفر نخست خواهند بود.
خوشحالم که ایشان از همولایتیهای ما در روستای برگجهان هستند. روستای کوچک برگجهان افراد و چهرههای دیگری را نیز به جهان هدیه کرده است. دریغا که شاید این چهرهها در روستای خود شناخته شده نیستند.
با درود فراوان و خسته نباشى و آرزوى تندرستى و شادکامى ایشان و خانواده شان را در این روزهاى بازنشتگى از ایزد هستى خواهانم،
محمود کاشانى
درود بر شما بسیار جالب بود. آرزوی اینجانب برای دیدار با آقای مجاوری بر میگردد به سال ۱۳۵۴ که بنده دانشجوی مدرسه عالی بیمه بودم و سریال سلطان صاحبقران از تلویزیون ملی ایران پخش میشد و من فردای پخش سریال در بین دانشجویان حاضر شده و نام آقای مجاوری را در سِمَت فیلمردار سریال آورده و از اینکه نامبرده از هم ولایتیهایم بوده افتخار میکردم و در آن زمان ایشان در خیابان نبرد ساکن بودند. درود میفرستم به ایشان و ارج مینهم بر هنر و پنجههای طلایی ایشان و برایشان آرزوی عمری طولانی دارم.
سلام
چه متن شیوایی. آقای مجاوری دایی پدر من هستند ولی از طریق این متن بنده شناخت جدیدی نسبت به ایشان پیدا کردم. از آنجا که ایشان را از کودکی و در دید و بازدیدهای خانوادگی می شناسم، کمتر فرصت شده بود در مورد زندگی حرفه ای ایشان اطلاعات کسب کنم. سرحال و سلامت باشند.
با تشکر از این همه اطلاعات و عکس های قدیمی که بخشی از تاریخ کشور را به ما نشان میدهد.