علیاکبر لبافی، خرداد ۹۶
خانوادهی بزرگ کوشکستانی یکی از دو طایفهی محلهی پاده در روستای برگجهان است.
نیای آنان مرحوم کربلایی حسن بود. خبر درگذشت کربلایی حسن یک سال بعد از خروج وی از برگجهان به قصد سفر حج، به خانواده رسید. او پس از مشرف شدن به مکه از دنیا رفت و در همانجا توسط همسفران دفن شد. گفتنی است که سفر حج در آن سالها پیاده یا با چارپایان انجام شده و حدود ۱۳ ماه به طول میانجامید.
مرحوم کربلایی حسن (فرزند کربلایی طاهرقلی و نوهی کربلایی عباسقلی) دارای هفت پسر و یک دختر بود. پسران وی به ترتیب سن عبارتند از مرحومان حاج طارقلی، مشهدی علیاصغر، حاج جدّه(علیاکبر)، مشهدی میرزا و مشهدی آقا (برادران دو قلو) ، مشهدی اوسط، و حاج علیبابا، و یگانه خواهرشان همسر کربلایی میرزاعلی(فرزند کربلایی محمدعلی) از فامیل جاننثاری بود.
حاج جده فردی مشهور در روستای برگجهان و روستاهای اطراف بود. شاهد موضوع یکی اشعار مربوط به مشاجرات پلگدین است که توسط مرحوم حیدرعلی کُردی سروده شده و نام پدر من (حبیباله) و مرحوم حاج جده آمده است. وقتی از برادر شاعر پرسیدم چرا نام این افراد بیان شده در حالی که حضور مستقیم در این مشاجره نداشتند، گفت: یکی از دلایل این بود که حبیباله و جده افراد شناخته شدهای برای اهالی روستای ما (تیمورآباد و سبو بزرگ) بودند:
… شکایت نمودند به دیوانسرا / به ایشان چنین گفت پس کدخدا
به این سرزمین تا که من زندهام / به درد درختان دل آکندهام
نه سینک گذارم نه آن بوم و بر / کنم شهر سینک به زیر و زبر
بخواندند آن دم سران سپاه / حبیبُ اَللَه و جَدّهی با وفا
بیاراستند آنچنان لشکری / زمین لشکری، آسمان اختری
شده غرق فولاد و آهن همه / به سر خود و پا چکمه و تن زره
ز سینک یکی قاصدی تیز پا / روان شد بدان کوه و آن جایگاه
که گیرد ز برگِجهانی خبر / به عزم خبر تنگ بسته کمر…
مرحوم حاج علیاکبر(جدّه) چهار بار ازدواج کرد. همسر اول شهربانو دختر حاج علی علیمردانی، سپس ثریا خانم (معروف به بیبی کُندی) از روستای کُند، ملون خانم از روستای نیکنامده و طوبی پلویی دختر قاسم از اهالی محله سرده آخرین و سوگلی همسران او بود.
طوبی پس از ازدواج با حاج جدّه صاحب یک پسر به نام اصغر و یک دختر به نام اقدس میشود. اصغر آقا دو ساله بود که مادرش از دنیا رفت.
آقای اصغر کوشکستانی با خانم پروین قربانینژاد ازدواج میکند و حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای سمیرا، میثم و سحر است.
دوران دانشآموزی
سمیرا کوشکستانی متولد شهریور ۱۳۵۵ است. وی فراگیری دانش را از دبستان سمیه در سرآسیاب دولاب تهران آغاز نمود. سپس با انتقال خانواده به منازل سازمانی شهرک شهید چمران، دبستان را در دبستان شهید رحمانی شهرک پایان برد و وارد مدرسه راهنمایی توحید در شهرک نور شد. دوره دبیرستان را نیز در دبیرستان توحید با موفقیت پایان برد و در سال ۱۳۷۳ موفق به اخذ دیپلم در رشته ریاضی و فیزیک شد.
دوران دانشجویی
خانم سمیرا کوشکستانی پس از اخذ دیپلم در کنکور سراسری همان سال شرکت کرد و در رشته مهندسی برق و الکترونیک دانشگاه امیرکبیر- واحد تفرش- پذیرفته شد. وی در بهمن سال ۷۳ وارد دانشگاه شد و در ابتدای سال ۷۸ مدرک کارشناسی خود را دریافت نمود. او در دوران دانشجویی بجز فعالیت در زمینه کسب علم مهندسی، فعالیتهای جانبی و فوق برنامه دیگری هم داشت. از جمله در امور دانشجویی فعال بود و رییس کمیتهی ورزش بانوان و همچنین عضو کمیته ادبیات بانوان بود و نشریه فرهنگی، ادبی دانشجویان را منتشر مینمودند.
خانم کوشکستانی پس از جذب در بازار کار و همچنین ازدواج و تولد فرزندشان باز به تحصیل دانش پرداخته و در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کردند. ایشان در سال ۸۳ در رشته مهندسی پزشکی دانشگاه شاهد پذیرفته شده و در طول دو سال در این رشته تحصیل کردند. سپس به عنوان شاگرد دوم ورودیهای سال ۸۳ در سال ۸۵ فارغالتحصیل شدند. عنوان پایاننامه ایشان “پیادهسازی و بهینهسازی روشی ترکیبی در بازشناسی الگوی عنبیه” بود.
دوران کار و دانشپژوهی
کار در شرکت صاایران:
خانم مهندس کوشکستانی پس از اخذ مدرک کارشناسی در سال ۷۸ در شرکت راهبرهای هوشمند مشغول به کار شدند. ایشان در آن زمان روی پروژه طراحی و ساخت سطحسنج الکترونیکی مایعات کار میکردند. همزمان برای جذب در شرکت صاایران اقدام کرده بودند و لذا در مصاحبه قبول و پس از حدود چهار ماه کار در شرکت راهبرهای هوشمند وارد صنایع مخابرات ایران شدند.
خانم کوشکستانی در این شرکت روی سری رمزکنندههای BEU کار کردند. این دستگاهها از نوع رمزکننده بوده که اطلاعات ارسالی را در فرستنده رمزگذاری کرده و در گیرنده پس از دریافت، رمزگشایی کرده و در نهایت دادههای رمزشده به اطلاعات قابل فهم برای کاربر تبدیل میگردد. از این رو لازم بود به نرمافزار سیستم دسترسی پیدا کنند تا بتوانند اولا زبان دستگاه را به فارسی برگردانند و ثانیا الگوریتمهای رمز دستگاه را تغییر داده تا از ایمنی اطلاعات ارسالی و دریافتی مطمئن باشند.
نرمافزار این دستگاه توسط خانم کوشکستانی پیاده و به فارسی تبدیل شد و خط تولید آن در صاایران راهاندازی شده و علاوه بر مصرف داخلی بخشی نیز از کشور صادر شد. به همین دلیل لوح تقدیر و جایزهی نقدی محقق زن برجسته در زیرمجموعه شرکتهای صاایران به خانم مهندس کوشکستانی اهدا شد.
پس از ۴ سال فعالیت در صاایران، خانم کوشکستانی احساس میکند فضای کاری آنجا حس دانشپژوهی او را اقناع نمیکند. علاوه بر آن فضای کاری محیطی جنگی و نظامی بود، کارها مشخص و با سقف عملکردی تعیین شده بود و به کمیت بیشتر از کیفیت بها داده میشد.
این درحالی بود که وی با فعالیت همسرش در پروژه کاشت حلزون شنوایی و موضوع انسانی تحقیقات او آشنا شده و به رشتهی مهندسی پزشکی علاقمند گردید. لذا برخلاف مشکلات و سختیهایی که استعفا از کارش همراه داشت، در سال ۸۲ این کار را کرد و از صاایران خارج شد و به ادامهی تحصیل در رشتهی مهندسی پزشکی پرداخت.
کار در شرکت ایمنرایان فردا:
پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشتهی مهندسی پزشکی، خانم کوشکستانی سهامدار شرکت ایمنرایان فردا میشود که توسط همسر و دوستان همسرش تاسیس شده بود. خانم کوشکستانی مدیر تحقیق و توسعهی این شرکت بود و در پروژههای مهندسی پزشکی مشغول بودند. پروژه آن زمان شرکت دکوراسیونهای مکانهای بهداشتی و درمانی بود و محصولی به نام آسمان مجازی یا پنجره مجازی داشتند که نمونهاش را در بیمارستان دی اجرا کردهاند. در این طرح سقف سالن یا اتاق مشابه آسمان طراحی میشود و با نورپردازی مشابه نورغروب یا شب یا فصل بهار و … شبیهسازی میگردد. این تصاویر ایجادکنندهی حس مناظر طبیعی هستند و در ایجاد روحیه مثبت به بیمارانی که ساعتها روی تخت دراز کشیده و یا در اتاق انتظار هستند، بسیار موثر است.
پروژههای دیگری در این شرکت کلید خورد. یکی از آنها تشخیص شنوایی یا کمشنوایی نوزادان با استفاده از سیگنال گریه آنان بود که در طرح تاوای وزارت صنعت و معدن آغاز شد. اما روند کار این شرکت روند مثبتی نبود و علاوه بر آن دکوراسیون مکانهای بهداشتی خیلی با رشتهی وی انطباق نداشت و بنابراین فعالیت شرکت مذکور در حدود سال ۹۰-۹۱ متوقف شد.
آشنایی با طرح ملی پروتز کاشت حلزون شنوایی:
سیستم کاشت حلزون شنوایی در کودکان ناشنوایی که اعصاب شنوایی آنها سالم است کاربرد دارد. در این افراد گوش میانی به دلیلی از کار افتاده است و سیستم مورد اشاره جایگزین آن میشود. در حال حاضر این سیستم دارای دو بخش داخلی و خارجی است.
بخش داخلی توسط پزشک جراح در داخل سر نصب میشود. جزیی از آن که گیرنده است با تراش جمجمه، روی جمجمه قرار گرفته و جز دیگر آن آرایه الکترودهایی است که درون حلزون گوش مینشیند. بخش خارجی شامل فرستنده RF و پردازشگر است که به ترتیب روی پوست سر و پشت گوش نصب میشوند.
برای درمان توسط کاشت حلزون، کلیدیترین موضوع سن طلایی ناشنوایان است. این سن در حدود ۵ سالگی است. اگر بیمار در این سن شناسایی گردد و کاشت حلزون برای او انجام پذیرد با چندین جلسه گفتار درمانی میتواند بهبود یافته و مانند افراد عادی بشنود و گفتگو کند. اگر در این سن درمان صورت نپذیرد از کیفیت تکلم (لهجه) او کاسته میشود و گاهی بیمار اصطلاحا از دست میرود و درمان او غیرممکن خواهد میشود.
سه کشور در جهان برند تولید این سیستم را دارند: اتریش، آمریکا و استرالیا. هزینهی این بسته شامل خرید و واردات سیستم حلزون به همراه هزینههای پزشکی و گفتار درمانی در مجموع حدود ۵۰ میلیون تومان میشود.
چنین هزینهای برای کودکان سبب شده است این بیماری جزو بیماریهای حمایتی دولت منظور شده و از محل صندوق ذخیره ارزی به آن سوپسید پرداخت گردد. هم اکنون تنها ۶ میلیون تومان این هزینهها از بیماران دریافت میگردد.
طرح ملی پروتز کاشت حلزون شنوایی در حدود سال ۷۸ در دانشگاه امیرکبیر آغاز شد. مدیر این طرح آقای دکتر فرهادی بودند. بخش بایومتریال آن به عهده دکتر میرزاده، و مسئولیت بخش فنی و مهندسی کار زیر نظر آقای دکتر معتمدی، برعهده آقای دکتر ساجدی(همسر خانم مهندس کوشکستانی) بود که در آن زمان دانشجوی مقطع دکترا بودند. تیم ۹ نفره ای تشکیل شد و حدود ۴ تا ۵ سال فعالیت بر روی پروژه ادامه داشت.
سیستمی که در پایان این پژوهش ساخته شد تا بتواند کار سیستم کاشت حلزون را در آن زمان (سال ۸۳) انجام دهد برد بزرگی بود که نه قابل نصب بود و نه قابل حمل. اما موفقیت بزرگی به حساب میآمد زیرا همان کار را در مقیاس آزمایشگاهی انجام داده و نتایج تست آن مثبت بود.
در سال ۸۳ ایران چهارمین کشور جهان بود که به این تکنولوژی دست یافته بود. اما پس از آن کشورهایی مانند چین و کره و فرانسه هم در این راه گام برداشتند ولی هنوز همان سه کشور تنها تولیدکنندگان تجاری این سیستم هستند.
کار در شرکت طنین پرداز پاسارگاد:
اندیشهی تاسیس شرکت طنینپرداز به سابقهی موضوع تحقیقی کاشت حلزون شنوایی برمیگردد. مشکلات تحریم اقتصادی ایران و سختی وارادات سیستم در سالهای قبل، هزینه ی بسیار زیاد این بسته و سوپسیدی که دولت میپرداخت اقبال و نیاز به این سیستم را در کشور نشان میداد. دولت که در شروع تنها سالی حدود ۱۰۰ بیمار را پوشش میداد در این اواخر این پوشش را تا سالی ۸۰۰ بیمار افزایش داده است. این درحالی است که سالانه بین ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ کودک ناشنوا در کشور متولد میشوند که متقاضی دریافت این خدمات هستند. این خلاء را چگونه باید پر کرد؟
خانم کوشکستانی در این باره توضیح دادند:
“به این ترتیب تصمیم گرفتیم طرح کاشت حلزون شنوایی را زنده کنیم. پس از تهیه پروپوزال طرح همراه دکتر ساجدی این ایده را پی گرفتیم. شرکت طنینپرداز تقریبا با تعدادی از افراد دارای سابقه در طرح ملی پروتز کاشت حلزون شنوایی تاسیس شد و من پس از گذشت حدود یک سال به سمت مدیرعامل شرکت منسوب گردیدم.”
خانم کوشکستانی در این باره ادامه دادند:
“اجرای طرح مذکور نیازمند حدود یک میلیارد تومان سرمایه بود و باید سرمایهگذار جذب میکردیم. پیگیری ما برای جذب سرمایهگذار در سال ۹۲ به نتیجه رسید و توانستیم تفاهمنامهای با شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر بانک پاسارگاد امضا کنیم. به این ترتیب بخشی از سهام شرکت به سرمایهگذار واگذار شد و شرکت طنینپرداز پاسارگاد به ثبت رسید. سپس در سال ۹۳ توانستیم به عنوان شرکت دانشبنیان از معاونت فناوری ریاست جمهوری تاییدیه دریافت کنیم. این تاییدیه تسهیلاتی را برای شرکتهای دانش بنیان دارد که از جمله معافیت مالیاتی را میتوان نام برد.
تلاش ما برای ارتقای برد آزمایشگاهی حلزون در سال ۹۳ موفقیتآمیز بود، زیرا توانستیم نمونه Body Worn آن را تولید کنیم و تست آن جواب داد. اما این موفقیت مشکل ما را برطرف نکرد. چراکه کماکان از بازار این صنعت عقب بودیم. زیرا کشورهای دیگر نمونه جدید یکپارچه و کوچکی از بخش بیرونی این سیستم ساختند.
ما پس از مواجهه با این چالش دو راه داشتیم. یکی اینکه مانند نمونه قبلی جهانی این سیستم که سه تکه بود را بسازیم، یا یکباره نمونه کوچک و یکپارچهی آن را تولید کنیم. ما راه دوم را انتخاب کردیم. اکنون یک نمونه اولیه بخش بیرونی را به صورت یکپارچه و در اندازه یک سکه ۵۰۰ تومانی ساختهایم. برای محفظهی آن ابتدا از یک نمونه جاسوییچی استفاده کردیم و نخستین نمونه سیستم Tapps+ را تولید کردیم. سپس با استفاده از پرینتر سه بعدی توانستیم محفظهی آن را خودمان بسازیم. اما برای گرفتن استاندارد تولید از ادارهی تجهیزات پزشکی لازم بود محفظه را با قالبسازی و مواد مناسب تولید کنیم تا بتوانیم از آزمایشگاههای کیفی ادارهی مذکور تایید کیفیت بگیریم.”
پرسش: من در خبرها موضوع اختراع سیستم کاشت حلزون را توسط شرکت شما خوانده بودم. بفرمایید موضوع چیست و اگر نمونه خارجی آن هست، چطور به عنوان اختراع از آن یاد میشود؟
پاسخ:
ما دستگاه Tapps+ تولیدی شرکت را روی ۱۴ بیمار تست کردیم و همهی آزمایشات مثبت بود. در ۱۹ مهر سال ۹۵ طی مراسمی در وزارت علوم به اتفاق وزیر علوم، رییس دانشگاه امیرکبیر، مدیران شرکت، روسای مراکز کاشت حلزون، رییس سازمان بهزیستی، رییس صندوق نوآوری و شکوفایی و … از این محصول رونمایی شد.
این محصول در داخل کشور نمونه نداشته و میتوانست ثبت اختراع شود و ما این کار را کردیم. در خارج از کشور هم ضوابطی برای اختراع وجود دارد که ما میتوانیم آن را به عنوان اختراع ثبت کنیم و در حال پیگیری هستیم. زیرا اگرچه این دستگاه نمونه قبلی دارد ولی در مواردی نوآوری دارد. از جمله نوآوری ما امکان استفادهی مستقیم ازBank Power در دستگاه است که هزینهی باطری را به شدت کاهش میدهد. زیرا در جایی که زیبایی و سهولت جابجایی مهم نیست، بیمار میتواند از Power که در بازار به راحتی و ارزانی تهیه میشود، استفاده نماید.
پرسش: بجز موضوع ساخت سیستم حلزون شنوایی شرکت شما فعالیت دیگری هم دارد؟
پاسخ:
بله. ما فعالیتهای دیگری هم در کنار این پروژه شروع کردهایم:
- سیگنال گریهی نوزاد را که در شرکت ایمن رایان فردا شروع کرده بودیم و ایده خوبی بود را دوباره فعال کردیم. آگاهی از مشکلات شنوایی نوزادان حتی با غربالگری موجود ممکن است در زمان مناسب قبل از پنج سال اتفاق نیفتد. ما طرحی دادیم که غربالگری با استفاده از سیگنال گریه نوزادان و از طریق تلفن همراه انجام پذیرد. اگر از این طریق متوجه اشکالی شدند آن را به مرکز ارجاع میدهند تا تستهای دقیق انجام شود تا اگر اشکالی در شنوایی نوزاد هست به موقع تشخیص داده شود.
- پروژه دیگر ما SIB است. این سیستم برای تست الگوریتمهای کاشت حلزون قبل از استفاده و یا پیاده سازی بر روی پردازشگر گفتار کاربرد دارد.
- سیستم ETT که کاربردی دومنظوره دارد. یکی اینکه توسط این سیستم از بیماران کاندیدای کاشت حلزون تست گرفته میشود تا اطمینان حاصل شود اعصاب گوش فرد ناشنوا سلامت هستند یا خیر. کاربرد دیگر این سیستم در تسکین درد بیماران مبتلا به بیماری وزوز گوش است.
- تهیه نرمافزار تشکیل بانک اطلاعات بیماران مراکز کاشت حلزون موضوع دیگر فعالیت شرکت است. با تشکیل این بانک که میتواند منبع مهمی در تحقیقات مرتبط با این بیماران باشد، امور کلان و مدیریت این بیماران را نیز دقیقتر خواهد کرد.
- همانطور که قبلا هم بیان شد تحقیقات بر روی بخش داخلی یا ایمپلنت سیستم کاشت حلزون را هم در سال جدید شروع کردیم.
- فعالیت مهم دیگر شرکت مربوط به فعالیتهای واحد آموزش است. در این واحد کارگاهها و دورههای آموزشی برگزار میشود. به ویژه آموزش نرمافزار مطلب که مربوط به کاربران حوزه پزشکی است. در حال تدوین کتابی در این واحد هستیم. خبرنامهی طنین را داریم که هر ماه منتشر میشود.
ازدواج و تشکیل خانواده
خانم کوشکستانی در سال ۱۳۷۸ ازدواج کردند. همسر ایشان آقای دکتر حامد ساجدی از اساتید دانشگاه امیرکبیر در رشته برق و الکترونیک است. دکتر ساجدی استاد راهنمای خانم کوشکستانی در دورهی لیسانس بودهاند و همین آشنایی ازدواج آنان را در پی داشت.
این زوج دو فرزند دختر دارند به نامهای سارا و هلیا. سارا ۱۳ سال دارد و کلاس هفتم است و هلیا ۳ ساله است.
سایر فعالیتها
خانم کوشکستانی به فعالیتهای ورزشی و ادبی خود در دوران دانشجویی اشاره کردند که پیش از این بیان شد. ایشان همچنین توضیح دادند در فاصلهی بین توقف فعالیت شرکت ایمن رایان فردا و تاسیس شرکت طنینپرداز در یک مسابقهی قصهگویی شرکت کردند. چرا که همواره برای فرزندان خود قصه میگفت. طنین صدای ایشان و حس مادرانهی وی در قصهگویی، جذابیت زیادی به قصهگویی او داده بود. موضوعی که همسر خانم کوشکستانی روی آن تاکید داشت. به همین دلیل وقتی خانم کوشکستانی پوستر مسابقهی قصهگویی مادران قصهگو را در حدود سالهای ۹۱-۹۲ در سطح شهر میبینند، علاقمند شده و در این مسابقه شرکت میکند. در نتیجه ایشان به مقام دومی در منطقه ۴ میرسند.
پرسیدم قصه از خودتان بود یا خیر؟
گفتند: “نه. قصهی معروف شش درو بستی نمکی رو گفتم”.
توضیح دادم اتفاقا ما داریم قصههای برگجون را گردآوری میکنیم.
گفتند: “اگر خواستید فایل صوتی آنها رو تهیه کنید حاضرم کمک کنم”.
وقتی دربارهی دلایل گرایش خانم کوشکستانی به موضوع کاشت حلزون پرسیدم در مقدمه به موضوع قصهگویی خود برای فرزندشان که در بالا اشاره شد پرداختند. سپس ادامه دادند:
“یکی از نزدیکترین لحظات روحی بین مادر و فرزند زمانی است که مادر برای فرزندش قصه میگوید یا لالایی میخواند. همهی ما از مادرانمان این تجربه را داریم. حالا تصور کنید کودکی را که هرگز نتواند صدای مادرش را بشنود و از این موهبت بینصیب باشد. یک نگاه حساس و دغدغهمند با داشتن تجربه در هر دو این حوزهها به فکر یافتن راهحلی برای برطرف کردن این معضل خواهد بود”.
خانم کوشکستانی فعالیتهای دیگر علمی و اجتماعی نیز دارند. وی عضو انجمن زنان مدیر کارآفرین است و در حوزه توانمندسازی زنان و دختران و اشتغالزایی آنان فعالیت دارند. خانم کوشکستانی همچنین عضو کمیتهی زنان در مهندسی( IEEE) است که از اهداف آن رشد و ارتقای توانمندی زنان و دختران در رشتهی مهندسی است. ین کمیته هم در زمینههای پژوهشی و علمی فعالیت داشته و هم به تازگی در حوزه ی توانمندیهای اجرایی و کسب و کار فعالیت میکند.
درود بی پایان به سرکار خانم مهندس کوشکستانی. با خواندن مطالب فوق بسیار خرسند شدم و برخود بالیدم که فردی شایسته و خوش فکر از طایفه محترم کوشکستانی و برگجهان در راستای خدمت به کشور و ملت عزیزمان توسط خانواده محترم آقای اصغر کوشکستانی تربیت و به جامعه تحویل گردیده است. آشنایی بنده با اصغر آقا به سالهای گذشته بر می گردد و خصوصاً ابتدای انقلاب، ایشان فردی خوش فکر و منور الفکرند و با الطاف الهی که شامل حالشان گردید، همسری فداکار، روشنفکر، تحصیلکرده از خانواده ای اصیل نصیبشان شد که مکمل ایشان در زندگی پربارشان قرار گرفت. پر واضح است که چنین پدر و مادری، فرزندی مبتکر و خلاق به جامعه عرضه نمایند.
با سلام خدمت تمامی دوستان و همراهان گرامی
از معرفی خانم سمیرا کوشکستانی بسیار ممنونم و از داشتن چنین همولایتی فرهیخته، پر تلاش و خلاقی به خود می بالم. از موفقیت همه دوستان لذت می برم اما موفقیت بانوان و همنسلان برگجهانی طعم خوشی دارد که با چیزی عوض کردنی نیست.
همیشه پیروز باشید سمیرا خانم عزیز 🙂
هزاران آفرین بر این همه تلاش و پشتکار سمیرا خانم عزیز
واقعا لذت بردم .مایه افتخارید♡♥♡
بسیار عالی آقای لبافی
خیلی خوب و زیبا توصیف کردید و این توضیحات و این معرفی زیبای شما باعث میشه ما بیشتر به رگ و ریشه ی خودمون برگردیم و بچه های ما از این تلاشها درس بگیرند و افتخار افرین بشن , شما خودتون باعث افتخار ما هستید و همینطور تبریک میگم به خانم کوشکستانی با این همه پشتکار و فعالیتی که داشتند و دارند .
با درود فراوان خدمت خانم کوشکستانی و آرزوی پیشرفت روزافزون
بی شک شما مایه افتخار هستید، نه تنها برای اهالی برگجهان ، بلکه برای تمام ملت ایران.
سلام خدمت سروران و بزرگواران عزیز
از لطف و محبتتون بی نهایت سپاسگزارم. عذرخواهی می کنم به خاطر تاخیر در پاسخدهی من به تازگی نظرات رو دیدم. ارادتمند اهالی فرهیخته و بزرگوار برگیجون هستم.
سلام وعرض ادب خدمت شما و آقای دکترحامدساجدی
نمی دونم من رابخاطر داریدیا نه؟
من از همکلاسیهای دانشگاهی شماهستم.
حدود ۲۰ سال از اون تاریخ میگذره
آقای دکترساجدی اونموقع دانشجوی دکترا بودندو من ترم آخر با ایشان آزمایشگاه میکروکامپیوترداشتم
البته فکرکنم خودشما هم همینطور
خیلی خوشحال شدم که توی این فضای مجازی شمارو پیداکردم و خاطرات دانشجوییم زنده شد
شما هم ظاهرا به خاطرات گذشته اهمیت میدید چون اصالت و خاطرات قدیمی براتون اهمیت داره وبه زیبایی تمام برای مخاطبتون به تصویر کشیدید
واقعا لذت بردم از این کارزیبا و خاطره انگیز واز پیشرفتی که در کاروتخصص خودتون داشتید
مایلم درصورت امکان شما روببینم ورودررو صحبتهایی داشته باشیم ولی نمی دونم چطور و چه زمانی؟
براتون آرزوی روزگار خوشرنگ و دلپذیر به زیبایی روستای اجدادی شما دارم
تلفن همراه من —-۰۹۱۲
به امیددیدار
خدانگهدار
سلام وادب اقای سعیدی
امیدوارم که در کنار خانواده خوب و خوش باشید. از لطفتون سپاسگزارم. ایجاد حس نوستالژیک بسیار خوشحال کننده است.یک گروه تلگرامی هم دوستان دانشگاهی دارند که کمابیش از احوالات هم با خبر میشیم. انشاءالله با شما هماهنگ می کنیم جلسه ای در خدمتتون باشیم.
در پناه حق سربلند باشید