مجتبی روح زنده، آبان ۱۴۰۰
آنچه ایرانیان باستان را از دیگر اقوام تاریخ متمایز میسازد،
این بوده که ایرانیان برخلاف دیگر اقوام تاریخ هیچگاه عقاید بتپرستی نداشتهاند و همیشه خدای یکتا و یگانه را پرستش میکردند. تا به امروز هیچ سند و مدرکی دال بر بتپرستی ایرانیان در هیچ جای این کره خاکی پیدا نشده است. از این رو ایرانی مهرپرست (میترائیسم) را کهنترین یکتاپرستان تاریخ بشر مینامند.
میترا، پیامبر خدا یا منجی رهاییبخش که از خاک و سنگ آفریده شد و به زمین هبوط نمود، به عنوان ایزد یا نگهبان تعهد و پیمان و سرسپردگی در مقابل دستورات خداوند است. مهر یکی از ادیان رازداری و رازورزی بوده است. ایرانی مهرپرست به روز رستاخیز معتقد بوده و به جاودانگی روح نیز اعتقاد راسخ داشته است.
نمادهای دین میترائیسم عبارت بودند از:
۱- صلیب (که نمونه آن در ورودی مقبره چهار پادشاه هخامنشی در نقشرستم ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح حجاری شده است).
۲- درخت کاج ( سرو) که در سنگ نگارههای تخت جمشید و اکثر نقاط ایران وجود دارد.
۳- گردونه مهر
۴- خورشید (خور + شید)
۵- ناقوس
برای اینکه یک شخص در مسلک مهرپرستی درآید باید درون آب رفته و غسل تعمید انجام میداد و بعد از خروج از آب میگفتند حیات دوباره یافته و در مسلک مهرپرستی به عنوان یار مهر قرار میگرفت و مهربان نامیده میشد.
قداست اعداد در بیشتر ادیان الهی به چشم میخورد و ایرانی مهرپرست به هفت طبقه آسمان، هفت طبقه زمین، هفت مقام میترائی، هفت کوکب و … اعتقاد داشته است. ضیافتها و عبادتهای مهرپرستی درون غار انجام میشد. سقف غار را به صورت گنبدی میتراشیدند و نماد طاق نیلگون آسمان و به عبارت دیگر کل کائنات بود. به عبادتگاههای آنها مهرابه میگفتند. پدر یا بابا بالاترین مقام مهر (مقام هفتم) بود که هدایای آسمانی را به پیروانش تقدیم میکرد. ایرانیِ مهری، در روز خورشید (ساندی) دست از کار کشیده و به عبادت میپرداخت.
مطمئنا هدف اینجانب از توضیح درباره دین میترائیسم (این کهنترین یکتاپرستی تاریخ بشریت) و ذکر رسم و رسومات و نمادهای آن تبلیغ این دین باستانی نبوده و نمیباشد. بلکه یک محقق باید روند یک تمدن را شناخته و با مطالعه ادیان و تمدنهای مختلف بایدها و نبایدها، خاستگاه، موارد مقدس و ممنوعه دین و تمدن را بشناسد. به آموزههای ادیان، خدایان والههها و اسطورهها و حتی اهریمنهای آنان آگاهی یافته و با بررسی نشانههای موجود به واکاوی در محیط پرداخته و با پیدا کردن آثار و نشانههای جدید به توضیح و تشریح آنها بپردازد.
باری، محیطهایی که نامشان با پسوند و پیشوند آفتاب، خورشید، نور، کاج (سرو)، زرد و … نامگذاری شدهاند بیشک مرتبط به مهرپرستان و هخامنشیان بوده و این مکانها قدمتی بیش از ورود اسلام به ایران دارند. عمدهی این اسامی ریشه در اعتقادات دارند و یا منشا شروع اعتقادات بوده و اعتقادات باعث تقدس بخشیدن به این محیطها شده است.
سول:
سول خدای خورشید، ایزد خورشید یا خدای نیمروز در عهد باستان (به ویژه دوره مهرپرستی) بوده است. انسان باستانی همیشه مناطقی که منتسب به روحانیتهای عظیم و ملوک والا و قدرتمند بوده، پرستش میکرده است. سول یکی از این ملائک بوده که با نام خدای نیمروز یا ایزد خورشید یا ایزد بیپایان مورد احترام بوده است. سول (خدای نیمروز) که معادل آن آمون (خدای نیمروز) در مصر میباشد، توسط مصریان نیز مورد احترام بود. مصریان به خدای صبح خنتی، به خدای نیمروز آمون یا آمن، و به خدای غروب آتون میگفتند. جالب اینجا است که آمون یا آمن که ایرانیِ باستان به آن سول میگفت توسط مسلمانان نیز مورد احترام بوده و پس از پایان دعاها برای اجابت دعاهای خود از این ملوک مقرب استمداد گرفته و با ذکر الهیآمین از ایشان کمک میگیرند.
در اکثر سنگ نبشتههای موجود، سول (ایزد خورشید) در کنار میترا وجود دارد. سول میانجی میان اهورامزدا (خدای نیکویی) و میترا (منجی و پیامآور) میباشد. در بعضی از سنگ نوشتههای موجود در موزهها، سول سوار بر ارابهای با چهار اسب معرف تحول روزانه خورشید و نماد چهار فصل سال میباشد که در فضای آسمان به جلو میراند. سول اسبسوار در کشورهای بالکان مورد پرستش بوده و با آپولون خدای خورشید همسان و یکی تصور شده است.
درخت سرو ( صنوبر، کاج):
درخت مینوی یا درخت بهشتی که ایرانیِ باستان آن را وقف سول (خدای نیمروز) یا ایزد خورشید میکرده است. این درخت نماد آزادگی، نماد جاودانگی، نماد مقاومت، و نماد سپندینه است. درخت زندگی (اشاره به رویدادهای مثبت زندگی) است و به زندگی پس از مرگ، اشاره به درون انسان و ارتباط با غده صنوبری مغز (چشم سوم) که همه ریشه در اعتقادات دوران کهن داشته است، اشاره دارد. کاشت این درخت جزء ثوابهای بزرگ به شمار میآمده و بزرگان دین باستان انسانها را از بریدن، شکستن و بیاحترامی به این درخت منع میکردند.
زرتشتیان معتقد بودند این درخت را آشوزرتشت یا مهر با دست خود از بهشت آورده است و نزد آنها احترام خاصی داشت.
درخت سرو یکی از زیباترین و خوشقامتترین درختان است این درخت همیشه سرسبز بوده و هیچ خزانی ندارد، سختترین توفانها درخت سرو را خم میکند ولی هرگز نمیشکند. شاخههایش راست بوده و از هر کجی و ناراستی و پیوستن به شاخههای دیگر فارغ بوده از این رو از هر تعلقی آزاد است.
بزرگی میگفت از در و دیوار جهان نمادهای ایران باستان میبارد، باری آراستن درخت سرو (کاج) در مراسم کریسمس مسیحیان، تپش آیین مهری (ایرانی) در دین مسیحیت است، رسوخ این نماد باستانی در دین اسلام و تشییع این کاملترین دین الهی نیز دیده میشود. بطوری که شیعیان در مراسم عاشورا در علمها و طوقها از نقش سرو بهره برده و سرو را استعاره از عدم تعظیم امام حسین و یارانش به ظلم یزید و یزیدیان زمانه خود میدانند. در روایات آمده است آن درختی که امروز در بخش مرکزی فلات ایران هنگام عزاداری بر دست بلند میکنند در اصل درخت سرو بوده است.
درخت سرو یکی از نمادهای دین مهری (میترائیسم) بوده است. ایرانی باستان درخت سرو را وقف ایزد خورشید (سول) میکرده و بر فراز سرو به نشانه خورشید یا مهر تابان ستارهای زرین برمیافراشت و این درخت را با نوارهای زرین و سیمین به نشانه ماه و ستارگان میآراست و در حریم آن به عبادت خدای یگانه میپرداخت. در اکثر سنگنبشتههای موجود از آئین میترا درخت سرو در کنار آناهیتا و یا میترا حک شده است.
اعتقاد من نگارنده بر این است که ایرانی باستان از ارتباط درخت سرو با درون انسان آگاه بود و برای او درخت سرو استعارهای بود بر غده صنوبری در مغز و همچنین بر این موضوع علم داشت که میتواند با عبادات و ریاضتها و … با تسلط بر آن به قدرتهای والا و فرا انسانی دست یابد.
در جاهای مختلف مذهبی و باستانی درخت سرو به وفور یافت میشود: سرو ابرکوه، سرو هزویل، سرو روستای بانسول ایلام، سرو کهنسال تلخکسول قائنات (که به اشتباه در بعضی کتابها تلخک زول نوشتهاند)، سرو کهنسال زیرکوه، سرو کوه سول برگجان و … یادگار حضور ادیان باستانی در ایران می باشند.
منابع:
کتاب آیین میترا، نویسنده: مارتین ورزمان.
کتاب رازهای میترا (رازهای پارسیان)، نویسنده: فراتس کومان و ارنست رنان.
درود بیکران بر شما جناب روح زنده گرامی
از مطلب ارسالی جنابعالی لذت بردم و از این که در شناساندن تمدن و فرهنگ چند هزار ساله ایران باستان گام برداشته و دانش خود را جهت آگاهی به اشتراک می گذارید بسیار سپاسگزارم.
همانطور که در متن به صراحت اشاره به نفوذ آئین کهن مهر پرستی در دین مسیحیت داشتید ،باید نکته ای را مد نظر داشت که اگر چه در ابتدا آئین مهر پرستی به عنوان آئین مسیحیت در غرب رواج یافت اما به دلیل تقابل و جنگ های دو قدرت بزرگ ایران و رم استراتژی ای در حکومت رم در جهت تضعیف سنگینی آثار تمدن و فرهنگ ایران بر غرب،توسط کنستانتین امپراتور رم در ابتدای قرن چهار بعد از میلاد و پس از سه قرن تسلط آئین مهر ایرانی در غرب اتخاذ شد که آن ابراهیمی کردن دین مسیحیت بود. یعنی پدید آوردن کتاب انجیل از متن تورات و از بین بردن آثار آئین مهرپرستی در غرب.
امروزه علیرغم کاوش های باستان شناسی در اروپا، خاور میانه، بین النهرین و فلات ایران و اعتراف به وجود گسترده معابد مهرپرستی در غرب، شاهد هستیم که واتیکان با بستن موزه و کتابخانه عظیم خود به روی محققان اجازه هیچگونه تحقیقی را در جهت زدودن ابهامات تاریخی ادیان نداده و نخواهد داد.
استراتژی رم باستان و غرب امروزه در تقابل با تمدن و فرهنگ ایران باستان تا به امروز تداوم داشته و متاسفانه کلیسای واتیکان و غرب توانستند که امپراتوری ایران را منهدم کنند اما به دلیل وزین بودن تمدن و فرهنگ ایران موفق به از بین بردن آن نشدند.
نبرد دو هزار ساله رم با ایران پایان نیافته و اگر به شرایط کنونی ایران دقیق شویم متوجه می شویم که اتحاد ادیان ابراهیمی در برابر تمدن و فرهنگ ایران زمین در چه مرحله ای می باشد.
گام بعدی این اتحاد شوم تجزیه ایران و نابودی کامل تمدن و فرهنگ باستانی ایران است که فقط با هوشیاری و ترویج این فرهنگ و تمدن مانند آن چه که شما انجام داده اید می توان این طرح اهریمنی را خنثی و کشور ایران را از این مهلکه رهانید.
پاینده باشید.